عاشقتم...ولی ازت متنفرم P2

منتظرش بودم... حس میکردم صورتم داغ شده و سرخ شدم نکنه بیاد متوجه سرخ شدنم بشه؟؟ ... بعد یکی دو دقیقه ای اومد نشست جفتم و یک ظرف غذا دستش بود... در ظرفرو باز کرد و توش چنتا موچی بود (جیمینو نمیگمااا موچی مثل عکس اسلاید رو میگم) گفت: اینارو خودم درست کردم ولی چون اشتها نداشتم بیا تو بخورشون.. ظرفرو داد دستم ... یکیشونو برداشتم و اروم توی دهنم گذاشتم و یدونه گاز زدم...

لعنتی... توی دهنم ذوب میشد اینقد خوشمزع بود یعنی اینقد دستپختش خوبه؟!... همونجوری داشتم موچیه رو هضم میکردم که دیدم صورتشو نزدیک اون موچی که دستم بود کرد و دقیقا از همون جایی که گاز زده بودم یکم خورد... عرررررررر (بارونیکا: عرررر اگه من تو اون موقیعت بودم پیش کراشم قطعا میمردم تو چطور زنده ای؟؟؟ میکی: از خودت بپرس :/ ) خیلی کیوت داشت میجوید... جویدنش هم اینقد کیوته؟!... سرشو اروم بالا اورد و قورتش داد ... من: تو که گفتی اشتها نداری...

هیرویوکی: نداشتم ولی با دیدن تو اشتهام باز شد... تا اومدم جوابشو بدم زنگ خورد :/ لعنتتتت... بلند شدمو هیرویوکی هم بلند شد و رفتیم سر کلاس ...

*مبصرا برگه امتحانی هارو پخش میکنن* سوال اول: دوره پیش از تاریخ را تعریف کنید؟ (درس ۴ تاریخ دهم انسانیه) من: لیلی من نمیدونم تو جوابو نمیدونی؟ لیلی: نع من: اوکی ولش بریم سوال بعدی... سوال دو: با توجه به سوال یک به سوالات زیر پاسخ دهید :/ سوال سه: با توجه به سوال یک نمودار زیر را کامل کنید🌚🗡 من: لیلی... یچی شانسی بزنیم بهتر نی؟ لیلی: موافقم...

[بعد امتحان و نتایج]معلم تاریخ: گند زدنتونو تحسین میکنم یکی از بچه ها: ممنون قیافه معلم تاریخ:🗿 من: چند شدی؟ لیلی: ۱۴ :/ من: ۱۶🌚🗡 لیلی: چطورررر من: شانسی زدم دیگه ... راستی نمیدونی هیرویوکی چند شد؟ لیلی: نه ..چشمم افتاد بهش که تازه برگشو بهش دادن سعی کردم دقت کنم دیدم ۲۰ شده... مثل همیشه نمراتش عالی بود :> لیلی: چه نگاه های افتخار امیزی به هیرویوکی میکنی...

من: چ ربطی داره خب نمرش ۲۰ شده خوشحال نشم ؟؟ من ک مثل بعضیا حسود نیستم ^^ لیلی: هیرویوکی پشت سرته * میکی میگرخد و برمیگردد* من: *سانسورر**سسسااانننسسسوووررر**سانسوررررر* میکی: منو سرکار میذاری هاننننن؟؟؟

تمومممم :> عکس پارت هم هیرویوکی هست🌚✨️