چرا من؟ (پارت 16)

بریم برای پارت 16 ولی قبلش بالا رو بخون

جیسو: نه فقط تو نیستی! تو برکه درد میکشی همزمان درد رو منتقل میکنی. سوهو... ا.ت: سوهو چی؟ جیسو: سوهو وقتی داشت میومد بیرون به من گفت دوست داره و ادامه داد و قسم خورد که اخه تو خودتو بکشی اونم ازت کپی میکنه!... ا.ت: سوهو دیگه برای چی؟ جیسو: بیشتر از این نمیتونم چیزی بهت بگم اوکی؟ اکه خیلی کنجکاوی بهش بگم بجای اینکه توی حیاط بیمارستان بشینه بیاد باهاش حرف بزنی. ا.ت: بگو بیاد... فلش بک + سوهو ویو: رفتم از اتاق بیرون و در رو محکم بستم. من واقعا دوستش دارم نمیدونم چرا اون انقدر اِصرار میکنه که دوستش ندارم و دارم دروغ میگم. همینطور که داشتم با خودم حرف میزدم نگاه یکی رو احساس کردم‌ و وقتی پشتمو نگاه کردم جیسو رو دیدم. داشت میومد به سمتم که تقریبا داد زدم. من (سوهو): من ا.ت رو دوست دارم! مطمئنم که دوستش دارم! جیسو مود: 🤨😦🤭🥳(ترکیب اینا) جیسو: واقعا؟ ولی بهش وابسته نشو! اون میخواد...

اون میخواد دوباره خودشو بکشه. میدونی که؟ من: اره خوب میدونم. ولی باور کن، به ارواح خاک مامان و بابام قسم، اگه ا.ت خودشو بکشه منم همین کارو میکنم. جیسو: ارواح خاک مامان و بابات؟ من: اره، مامان بابای من وقتی ۱۲ سالم بود تصادف کردن و...💔 حرفمو خوردم چون فکر کنم اگه ادامه بدم حالم بد میشه. البطه نه که الان حالم خیلی خوبه. ایش. متنفرم از این اوضاع. جیسو: دعواتون شد نه؟ من: اره دعوامون شد.

اینطوریاس دیگ

لاو یووووووو...