نامردی یک پدر پارت 3

ادامه. صبح میشه و ماهک برمیگرده خونه و میبینه نامادریش تا صبح نخوابیده و گریه کرده نامادریش تا ماهک و میبینه بلند میشه و بغلش میکنه میگه دخترم تروخدا منو ببخش بابات گفت اگه ماهک بفهمه زندگیش نابود میشه پس نباید چیزی درموردمادرش بفهمه وماهک میشینه و میگه مامانی به من حق بدید عصبانی بشم زندگیم نابود شد من چند هفته ی دیگه تولد 20 سالگیمه و شما 20 سال به من دروغ گفتید

اسم نامادری ماهک سیما است ولی ماهک بهش میگه مامان میگه مامان من درکت میکنم تو خیلی مادر خوبی هستی من حتی یکبار هم شک نکردم که تونامادری من هستی ماهک گفت چرا مامانم مرده سیما گفت مامانت سر زایمان تو مرد پدرت خیلی عاشق مادرت بود و بعد مدت زیادی با من ازدواج کرد و فقط به خاطر تو با من ازدواج کرد

و شرط پدرت این به خاطر ازدواج این بود که من هیچ وقت بچه دار نشم و تورو مثل بچه ی خودم دوست داشته باشم و حالا تو همه ی زندگیمی ماهک ازش معذرت خواهی میکنه و میگه میشه بهم بگی قبر مادرم کجاست؟

ماهک میره سر قبر مادرش و باهاش حرف میزنه میگه مامان ای کاش پیشم بودی خیلی دوست دارم بدونم چه شکلی بودی که بابام اینجوری عاشقت بوده که نخواسته ازمامان سیمابچه داربشه و کلی گریه میکنه باهاش حرف میزنه وبعد برمیگرده خونه به سیما میگه مامان میشه یه عکس یا فیلمی از مامانمو نشونم بدی سیما قبول میکنه و البوم قدیمی رو میاره و عکسشو نشون میده

ماهک هی عکسا رو نگاه میکنه و گریه میکنه تا خوابش میبره 2 روز از این قضیه میگذره و مرساد به ماهک زنگ میزنه و میگه قضیه رو حلش کردی ماهک همه چیو براش تعریف میکنه و میگه رفت سر خاک مادرم و باهاش حرف زدم 3 هفته از اون قضیه میگذره و اونا هر روز بیشتر عاشق هم بیشتر به هم وابسته میشن تا اینکه یک روز مرساد با صدایی گرفته به ماهک زنگ میزنه ماهک میگه مرساد چیزی شده صدات گرفته نکنه باز مشروب خوردی مرساد میگه چیزی نیست ولم کن

ماهک میگه بگو کجایی اگه نمیای دنبالم خودم بیام اخرش مرساد میگه باشه 5 دقیقه ی دیگه جلوی درم ماهک میره پایین و سوار ماشین میشه میبینه مرساد گریه میکنه ماهک میگه چی شده چرا وقتی که من ناراحت بودم اومدم پیش تو ولی بهم چیزی نمیگی مرساد میگه چند روز دیگه سالگرد فوت مامانمه ماهک خیلی ناراحت میشه و بهش تسلیت میگه و مرساد عکس مامانشو نگاه میکنه و گریه میکنه ماهک میگه میتونم مامانتو ببینم؟ مرساد میگه باشه و عکس میده به ماهک. وقتی ماهک عکسو میبینه شوکه میشه و میگه نهه نه امکان نداره چنین چیزی امکان نداره نه نه مرساد میگه چی شده چی شده ماهک میگه این عکس مامان. منه این مامان تو نیست مرساد میگه ماهک چی داری میگی این مامان منه ناظر جون لطفا زود منتشر کن خواهش میکنم🥰🥺🙏🏻