
خندیدم و راه افتادم تو راه بودیم که یادم اومد میخاستم چیز دیگه ای بهش بگم بهتره تو رستوراه بهش بگم به سمت اون جیگرکی قدیمی تو محلمون رفتم خدا خدا میکردم باز باشه و یا حتی هنوز همون جا باشه که خوشبختانه بود لبخند رضایتمندانه ای زدم و به سمت مرینت برگشتم:گفتین جیگر دوست دارین دیگه؟._یس😜ولی.....لب گزید انگار گفتنش سخت بود قبل از اینکه حرفی بزنه گفتم:اول غذاشو بخور بعد حرف بزن میدونم کثیفه ولی خوشگلم اخه خیلی خوشمزس قول میدم اگر خوشت نیومد ببرمت و دیکه اینجا نیارمت خوبه؟؟؟؟؟؟؟؟سرشو به نشوئه مثبت تکون داد لبخند محوی زدم و پیاده شدیم
دستمو گرفت و یکم بهم چش.ب.ی.د انگار از چیزی میترسه به دور و ور نگاه کردم هیچی نبود مردم عادی محله یعنی از اینا میترسه رفتیم داخل یه رستوران ۶۰ متری میزای شیشه ای با صندلی های فلزی که یه پارچه محافظ سرمای شدیدش بود رفتیم نشستیم:مرینت میخواستم یه چیز مهم بهت بگم...+بگو میشنوم._خب من...گارسون اومد و حرفم نصفه موند:لطفا ۱۰ سیخ جیگر.سرش رو تکون داد و رفت:خب حالا بگو دیگهه ادرین دقم دادی.....نفس عمیقی کشیدم نمیدونم چند مین تعلل کردم که گارسون با یه ظرف شیشه ای ساده اومد:بفرمایید.به تکون دادن سرم اکتفا کردم و به مرینت رو کردم:خب مرینت چشکلی بگم......؟غذات رو بخور بعدا بهت میگم🥲.با تعجب نگام کرد و بی سر و صدا غذاش رو خورد:هیممممم.....ادرین اینا واقعنی خیلی خوشمزسسسسس😋.خندیدم و چیزی نگفتم
غذامون تموم شد حساب کردم و رفتیم تو ماشین بازم نتونستم بهش بگم تو راه هم نتونستم لع.ن.ت.ی(داخل خونه)رو مبل نشسته بود و داشت با گوشیش ور میرفت رفتم کنارش نشستم:مرینت....+جانم؟_میشه با هم حرف بزنیم؟.+چرا که نه بگو.گوشیش رو کنارش نشست و به من زل زد از این نگاه خیره بدم میومد سرمو انداختم پایین و زیر چشمی نگاهش کردم:میخوام تا اخر حرفام رو گوش بدی.+میشنوم._مرینت......فیلیکس.....اون....اون واقعا تو رو دوست داره......از همون اول هم اینو میدونستم......+ولی تو گفتی........_میدونستم فقط تا اخر حرفم گوش بده......من دوست داشتم واقعا دوست داشتم از همون اول اول و از همون روز اول بخاطر همین.......+لازم نیست زحمت بکشی میتونم تا اخرشو بخونم به سمت اتاقش رفت به سمت در اتاقش رفتم قفل کرده بود انقد به در زدم که دستم به درد اومد با باز شدن در قیافه مرینت چمدون به دست پیدا شد:مرینت صبر کن خواهش میکنمممم مرینت تو اینجا هیچ کس رو نمیشناسی میری گم میشی و نمیدونی باید چی کار کنی مرینت صبر کن.همینجور میرفت و من به دنبالش و من موندم و در بسته شده 😖 (فیلیکس) پلک هام رو روی هم گذاشتم که گوشیم زنگ خورد با عصبانیت جواب دادم:بله؟🤬 صدای اروم لطیف و مظلومی اومد:فیلیکس......اشنا بود به صفحه گوشی نگاه کردم با اسم"فرشته کوچولو"رو به رو شدم اب دهنم رو قورت دادم:مرینت.....؟+اره😭.... (۵ روز بعد) دیگه اون کبودی های همیشگی زیر چشمم نبپد دیگه اون رگای قرمز نشانی در چشمام نداشتن
چشمای نعنایی سبزم مثل سابقه خود نمایی میکردن صورتم پریشون نبود اشک همیشگی مزاحم روی گونه ام نبود همون لحظه در باز شد و ان.د.ا.م مامان خودش رو نشون داد به سمتم اومد و منو تو اغوش گرفت دستم رو دورش میچاندم و بغلم کردم:واییی پسرکم باورم نمیشه......بالاخره تو هم رنگ خوشبختی رو دیدی ولی فیلیکس.....از بغلم بیرون اومد و ادامه داد:هنوز هم بهت میگم هممون بهت میگیم اون دختر....._مامان😩همون اول هم بهتون گفته بودم و حرفم دو تا نمیشه.+حالا ببین کی بهت گفتم.نگاه غمگینی بهش انداختم که در دوباره باز شد و ایندفعه قیافه ن.ح.س لایلا معلوم شد اخمی کردم که با پرویی تمام:اوه.....سلام اقا داماد.و خنده حرف داری زد لبخند حرث دراری زدم:سلام...🙂.اخمی کرد و با ناز گفت:حالا چه عجله ای داشتی تو ازد.و.ا.ج.منظورش رو خوب متوجه شده بودم:دقیقا عجله ای که به تو مربوط نیست.لایلا که روش کم شده بود لبش رو کج کرد و رفت مامان هم ب.و.س.ه ای روی گونه ام زد و با لبخند بیرون رفت عطری رو به خودم زدم اماده بودم لبخند رضایت مندانه ای زدم و رفتم سمت ارایشگاه. چند دقیقه بعد مرینت با لباس عروسی پف دار و زیبایی که با هم خریده بودیم و موهای گونه ای خاص و ارایش تقریبا ملایم بیرون شد لبخند زد پیاده شدم و از پله های ارایشگاه بالا رفتم خیلی ناز شده بود دستش رو گرفتم و به سمت ماشین رفتیم در سمت شاگرد رو باز کردم و کمکش کردم........
بشینه و خودم هم ماشین رو دور زدم و نشستم(راستیییی مرینت یه تاج کیوت و دخترونه هم رو سرش داره) تا خود گالری هیچی نگفتیم جلوی گالری ایستادم و پیاده شدم و به مرینت هم کمک کردم پیاده شه و به سمت گالری رفتیم عنواع و اقسام جست های به شدت سخت رو برای عکاسی میگفتن و با اجبار انجام میدادیم ذوق تو صورت هر دومون موج میزد بعد از هزار و سیصد و نود و هفت تا جست تموم شد و به سمت تالار رفتیم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
....۱....فقط..... ......
این ادرین بود یا فیلیکس