It was too far) P¹)

هیح هیح حوصلم سر رفته🙂👽

لی سه شین و جین سون کی در حال حرف زدن با هم در حیاط مدرسه: لی سه شین: چه خبر تو این تعطیلات چیکارا کردی جین سون کی:هیچی مشغول کارای علمی بودم تو زیرزمین. با خنده میگه تو هم که همش دم در خونه ما بودی به خاطر جین سون می😂 لی سه شین:میای امروز عصر ۴ تایی بعد مدرسه باهم بریم کافی شاپ؟ جین سون کی: نه مرسی من باید برم ی جایی

جین سون می:چه خبرا هوف دوباره مدرسه ها شروع شد کیم هه ری:هعییی اره کلی امتحان سخت تو راهه جین سون می:بیا ببینم اون دوتا چی میگن(منظورش یه شین و سون کی هست) کیم هه ری:یاح بریم ببینیم. جین سون می:چه خبرا چیکار میکنید جین سون کی:هیچی داریم حرف می‌زنیم زنگ مدرسه میخورد کیم هه ری:وای دوباره ی کلاس دیگه این دیگه اخرین کلاس امروزه. جین سون می:اره هرکی دیر تر برسه برسه کلاس باید فردا برای هممون بستنی بخره😂 Run

دینگ کیم هه ری میخوره به معلم 😂 اون سه تا ازش میخندن😂 قضیه بستنی هم کنکل میشه بعد مدرسه:جین سون می و جین سون کی:فردا میبینیمتون سه شین: سون میا. جین یون می: ؟!؟!؟؟ سه شین:سارانگه جین سون کی: اییی چندشا😂😭 کیم هه ری:خب سه شین من دیگ میرم لی سه شین: اوک،ی دقیقه وایسا کیم هه ری:بله دیگه چیه سه شین: به نظرت رفتار جین سون کی عجیب نشده؟ کیم هه ری: وات نه چرا؟ سه شین:به نظرم خیلی ی جوری شده کیم هه ری:نه بابا بالاخره ادما تغییر میکنن سه شین: اوک بای

عصر|جین سون کی:سلام مامان. سلام اومدی؟ جین‌سون کی:اره مامان جین سون کی(به خودش میگه کاملیا): صد بار نگفتم منو مامان صدا نزن بگو کاملیا جین سون کی: آخه چرا کاملیا:چون ممکنه خواهرت روت شنود گذاشته باشه. سون کی:نه بابا خیلی ساده هست دختره ی بیخود کاملیا: اوکی ولی برای اطمینان جین سون کی:هوف باشه کاملیا: بم/ب رو ساختی جین سون کی:اره کاملیا: پس فردا زودتر از بقیه برو مدرسه و بزارش توی ی اتاقک زیر حیاط مدرسه جین سون کی:باشه خدافظ مامان کاملیا:وای صدبار گفتم مامان نه کاملیا (بدبخ مامانش😂)

کیوتیا پارت بعدی پارت اخره زودی میزارمش (حالا انگار چند نفر میخونن واقعا😂😭😂هعیییی) 🙂💜🙂مرسی اگر تا اینجا اومدی و خوندی واقعا (امیدوارم تو این روزا با این داستانا یکم فکرتون متمرکز بشه آخه به نظرم داستان خوندن به تمرکز کمک میکنه💗💗💗💗💗) 🌸بزن نتیجه ی چالش باحال داریم🌸 (ناظر منتشر کن وگرنه میگم لولو بیاد شب تو خوابت👽)