هعی💔😏
ادرین اگرست«اینجا ادرین یه تای ابروشو میبره بالا و میگه:» 💚باورم نمیشه تو همه چیز رو فهمیدی اما... چطوری؟😳🤔🤯 🖤تمام دوستام منو با حس ششم قوی ام میشناسن😏😈 🖤یهو زیر پام خالی شد فهمیدم اون &هکیترم&دکمه هه رو زده قبل از اینکه فرار کنه تو تله ی قفس گیرش انداختم و بدون اینکه چیزیم بشه رو پاهام فرود اومدم ولی اون کله پا شده تو قفس فرود اومد خیلی خنده دار بود ولی به روی خودم نیاوردم که...
اون اقا نینو سر و کلش پیدا شد و خواست در قفسو باز کنه که کلیدی که تو دستم بودو نشونش دادم و هر دوشون تعجب کردن🖤 از زبان ادرین:💚وقتی کلید رو دیدم دهنم وا موند ولی کلید تو جیب من بود که بعد کلاهشو که تمام مدت رو سرش بود و نمیتونستم چشماشو موهاشو ببینم دراورد پاهام سست شد و دنیام تیره و تار و چشمام سیاهی رفت و بعد سرم محکم به چیزی خورد و تنها چیزی که فهمیدم صدای نینو بود که اسممو داد میزد...
_مرینت مرینت مرینت منو نگاه کن منم ادرین _ازم دور شو من تو رو نمیشناسم _ولی منم ادرین...مامان ترو خدا چرا داری از پیشم میری مامااااااانننن ممممممررررررررررررررررییییییییییییننننننننننننننتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
💚هه هه هه هه اوف این چی بود 💙ادری بیا بریم جنگلو اتیش زدن الان عمارت اتیش میگیره😦😨 💚چی؟!😳😶 💙پاشو 💚نمیتونم از این &یتنعل&بیام بیرون ای سرم چقدر درد میکنه 💙پشت کن ههههههه😨سرت داره &نوخ& میاد 💚اوف چرای همه چی انقدر درهم شد 💙درو باز کردم بیا 💚بچه ها چی؟ 💙همه تو هواپیمان باید بریم... ...کمی بعد... 💚وای این صدای چی بود؟ 💚رومو به عمارت کردم نابود شده بود تنها یادگار دوران بچگیم بود بی اختیار چیزی از چشمام سرازیر شد که خیلی وقت بود حسش نکرده بودم نینو وقتی دید دارم &هیرگ& میکنم &ملغب& کرد و من هم بی صدا &هیرگ& کردم. «از زبان مری»...
تمامممممممم ساری بابت اینکه این پارت طول کشید امتحان داشتم ولی تمام تلاش خودمو میکردم تا یه وقت خالی پیدا کنم لطفا خواهشا جون من جون هر کی دوست دارید لایک کنید این روزا اصلااا خوب نیستم یه طرف امتحان یه طرف این اتفاقای بد شاید لایک شما بتونه کمی به این زندگی ... زیبایی و امید ببخشه🖤🐾😊😔💔چالش منتظرته
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
پرفکت🙃💚
عالی بود❤❤❤❤
میشه حمایتم کنی؟
بله حتما😊👌🏻
ادامهههههه
هر وقت وقت کافی داشته باشم میزارم🖤🐾
ملسیی❤🍃
اجی؟:)🐚🖇