لایک و کامنت یادتون نره 😙😙😙😙
آماده شدم و رفتم سمت پارک هیچکس نبود فقط خودم بودم که یهو دیدم یکی گفت سلام برگشتم دیدم که آدرینه "سسسس لا لللا م آ اا در ین خوبی ؟ -آره عالیم عزی😍😲 یعنی عالی😅 عالی خوبم 😅😅 "بقیه کلان یعنی کجان -مگه نیومدن "نه که یهو آلیا بهم پیام میده که تصمیم گرفتن فردا برن پارک قبول میکنم و به آدرین میگم
از زبان آدرین------> گوشی مرینت زنگ خورد اونم جواب داد بعد که گوشی قطع کرد کفت که بچه ها تصمیم گرفتن فردا بریم پارک منم از خدا خواسته گفتم میگم ....حالا که بچه ها برنامه رو انداختن فردا چرا نریم .. بستنی بخوریم ؟...نظرت چیه ؟😅😅 فکر میکردم قبول نمیکنه ولی گفت باشه ... خب .ماهم باید یه کار برای انجام دادن داشته باشیم دیگه ........خب ...بریم پیش... آندره ? -آره بریم
تا رفتیم دیدیم هیچکس نیست فقط ما بودیم به مرینت نگاه کردم برام جالب بود که این همه مدت مرینت لیدی باگ بوده 😍😍😍😍 وایسا !!!😨😨آگه اون منو دوست نداشته باشه چیییییی!!!!!😨😨😨😨😨😨😨😨😨😨😨😨باید ازش بپرسم امیدوارم نگه نه 😖😖😖😖😖😖😖 از زبان مرینت از آندره بستنی رو گرفتیم و رفتیم تو پارک تا بخوریم
بستنی رو که خوردیم رفتیم تو پارک که آدرین گفت... از زبان آدرین بعد از اینکه بستنی خوردیم به پارک برگشتیم و من به مرینت گفتم .. مرینت میخواستم در مورد یه چیزی باهات صحبت کنم ....خب ..من ..گرب .ه سس یاه هستم که مرینت گفت هه ههه الکی میگی دیگه نه ؟ واییییییی یعنی راست میگی ؟نه بابا تو خیلی از گربه سیاه بهتری .!!!
اما مرینت من همونم باور کن من گرب ... از زبان مرینت حرفش قطع کردم نه اون عالیه ولی .. تو خیلی با اون فرق داری .. یعنی تو خیلی جذابی خوشتیپی و خب همه کار بلدی اما اون خیلی شوختبع و مسخرست و خب اممممم.. تو خیلی با اون متفاوتی میدونستی دیگه هه ههه..! اما ببین من همونم یه لحظه .......... پلگ پنجه ها بیرون دیدی منم گربه سیاه
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (0)