
خببب پارت هفت هورراااا
سدریک : اوه اوه دیر کلاس جانوران جادویی دیر شد رز: بدو سریع بریم وسایلمون رو جمع کردیم گذاشتیم تو کیف هامون به کلبه هاگرید که رسیدم نفس نفس میزدیم اسلیترنی ها و گریفندوری ها با بچه های هافلپاف اونجا بودن دراکو هم داشت با دوستاش حرف میزد( نه کراب و گویل) هاگرید: خب دیگه ساکت دنبال من بیاد هاگرید رفت داخل جنگل و ما رو تنها گذاشت دراکو: معلوم نیست قراره چه کلاس مسخره ای باشه
هری: مالفوی د.ه.ن.ت رو ب.ب.ن.د یا خودم براش زیپ درست کنم دراکو: اووو پاتح بلده دهن بدوزه پاتح بافتنی هم بلدی بدوزی؟ رز: بسه دراکو رفتم جلوی دراکو وایسادم و دستام رو روی بازو هاش گذاشتم تا حرکت دیگه ای نکنه دراکو: نه بزار ببینم دیگه چیا بلده رز: دراکو بسه دیگه دراکو یکم رفت عقب هرماینی: هری ولش کن ارزش نداره هری: هه باید خواهرت بیاد جمعت کنه خودت بلد نیستی دراکو: خفه شو نزار دهنم وا بشه هری: مثلا وا بشه میخوام چه کار میکنم؟ دراکو: اون موقع... رز: بسه دارکو هری تو هم بس کن دراکو رو
بردم یکی از جمع دور تر رز: دقیقا چه کار میکنی دراکو: به تو مربوط نیس رز: دراکو! من خواهرتم باید بهم بگی چرا انقدر با هری لج داری دراکو: اولن پاتر نه هری خوشم نمیاد اینجوری صداش کنی دومم من ازت بزرگ ترم هر کاری کنم به تو مربوط نیس تو هر کاری کنی به من مربوطه رز: الان چی شد ؟ فقط بخاطر چند ماه دراکو: بله ی خنده ای کردم رز: اهه پسر چرا تو اینشکلی دراکو: چون دراکو مالفوی ام رز: منم رز مالفوی ام
سدریک امد سمتون سدریک: هاگرید امد بیاید دیگه بحث خواهر برادری رو تموم کنید دراکو: هی دیگوری به تو مربوط نیس که میایم بعد هم توی بحث خصوصی مون وارد نشو رز: بیا بریم دیگه چه کارش داری دراکو: الان داری طرف اون میگیری سدریک: قبل اینکه باهاش خوب بشی من باهاش بودم دراکو: سدریک دعا کن دستم بهت نرسه وگرنه سدریک: وگرنه چی؟
دراکو افتاد دنبال سدریک منم بهشون میخندیدم دیونه ها سدریک: نمیتونی منو بگیری دراکو: بگیرمت فاتحت خوندس همینجوری دنبال هم می امدن و من بهشون میخندیدم یهو سر گیجه گرفتم باز هم همون صدا،صدا: سلام رز سه سال وارد هاگواتز شدی چرا دنبال من نگشتی؟ باید خودم بیام دنبالت؟ خیلیا میخواستن مون پیدا کنن اما من نمیزاشتم سرنخی از من پیدا کنن اما تو فرق داری شاید چون... ولرث هافلپافی؟ و بعدش همون صدای سوت صدای دراکو رو میشنیدم که هی صدام میزد دراکو : رز؟!! رز صدامو میشنوی؟ ی چیزی بگو یهو افتادم زمین و دیگه چیزی یادم نیومد
خوب بود خیلی هاتون گفتین بهم که ی مدت صدا رو نشنوه بعدش بشنوه ولی نمیخواستم ی مدت این صدا ها رو نشنوه بعد یهو اتفاق بیوفته واسه همین میخوام مرتب براش این اتفاقا بیوفته و زود فیک تموم کنم تا برم ی فیک دیگه براتون بنویسم لایک و کامنت بزارید و نظرتون رو درباره تصمیمی که گرفتم بگید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (0)