5 اسلاید صحیح/غلط توسط: Mania انتشار: 2 سال پیش 278 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
اینم پارت جدید. ببخشید دیر به دیر میزارم امتحان دارم🖤
بریم برای پارت 9🖤🕷
ا.ت با خودش: خب ف*ا*ت*ح*ه سانگ هو خونده شد حالا فقط باید صبر کنم که ببینم سوهو موافقت میکنه بریم سر قرار یا نه. نمیدونم چرا انقدر استرس دارم. احساس میکنم اشتباه کردم بهش گفتم ولی انگار یک بار سنگین از روی دوشم برداشته شده. هعی خدایا.
ا.س.ه: حالت خوبه؟ تو هم رفتی.
ا.ت: خوبم، مشکلی نیست. فقط داشتم فکر میکردم به اینکه سانگ هو میخواد باهام چیکار کنه.
(ساعت 10 شب)
ا.ت ویو: توی تختم دراز کشیده بودم و داشتم به سوهو فکر میکردم. یعنی ردم میکرد؟ واقعا هیچ ایده ای نداشتم که وقتی داخل فکر بودم خوابم برد. با داد اونی سر سانگ هو از خواب بیدار شدم فهمیدم ساعت 7:40 صبحه. اصلا نفهمیدم چطوری خوابم برد. رفتم توی سالن که دیدم سانگ هو مثل موش جمع شده یک گوشه و اونی داره سرش داد میزنه که تصمیم گرفتم از فرصت استفاده کنم و سریع ازش عکس گرفتم تا آتو داشته باشم و بهش خندیدم که فهمیدم اونی داره سرش داد میزنه چون منو تحدید کرده بود. خیلی داشتم حال میکردم.
ا.س.ه با داد: سانگ هو به چه حقی تحدیدش کردی؟ بخاطر اینکه دوست صمیمیتو رد کرده؟ چ*ل*ا*غ ا*ح*م*ق.
ا.ت ویو: سانگ هو داشت اشکس در میومد. قشنگ میشد دید که واقعا شوکه شده. دلم به رحم اومد بهش گفتم...
ا.ت: هی تو! چ*ل*ا*غ! پاشو داره دیرم میشه.
ا.ت ویو: تا منو دید خودشو جمع و جور کرد و رفت تا اماده بشه. سریع از فرصت استفاده کردم و رفتم چندتا کپی از عکسه توی یک فلش گرفتم و فلش رو داخل صندوق مخفیم قایم کردم و دوییدم سمت اونی و عکسو بهش نشون دادم. از خنده پیچید تو خودش که سانگ هو اومد یهو گوشیو ازم گرفت و عکسشو دید و سعی داد خونسردیشو حفظ کنه که متاسفانه نتونست و سرم داد زد.
س.ه: به چه حقی از من عکس گرفتی؟ ها؟
ا.ت: به همون حقی که تو تحدیدم کردی. کلی کپی ازش دارم اگه پاکش کنی بی فایدست.
س.ه: ای جوجه ی کثیف.
ا.س.ه: یااااااا. درست حرف بزن.
س.ه: چرا طرف اون هستی سو هیون؟
ا.س.ه: چون ناقحی توی این دنیا زیاده. مثل همین که تو عزیز دردونه ی مامانی.
س.ه: که چی؟ بخاطر اینه که مثل تو یک بیکارِ بدردنخورِ خنگ نیستم.
ا.ت: حرف دهنتو بفهم @$*^٪#&
ا.ت ویو: وای. تاحالا اونی رو اینشکلی ندیده بودم. واقعا شوکه شدم وقتی دیدم اونی سانگ هو رو زد. وای. مامان وایساده بود اونجا و داشت گوش میداد. اوضاع برای اونی بد شد. که یهو خیلی تعجب کردیم.
مامان اومد سمت سانگ هو و یکی خوابوند تو صورتش. واقعا؟ این مگه بچه ی مورد علاقه مامان نیست؟
اُما: به چه حقی اینطوری با خواهر بزرگترت حرف میزنی؟ من اینطوری ادب یادت دادم؟ تازه فهمیدم چه ادمی هستی! واقعا برای خودم متاسفم.
س.ه: شاید اینشکلی باشم ولی هیچکی حق نداره منو بزنه.
ا.ت ویو: وقتی اینو گفت سریع دویید رفت تو اتاقش و چمدونش رو بست.
س.ه: من دیگه اینجا نمیمونم. دیگه نمیتونم تحمل کنم. چرا من باید انقدر هر شب خودمو سرزنش کنم؟ چرا من باید هر شب ارزو بکنم جای ا.ت باشم؟ چرا من هر شب باید خودمو با ا.ت مقایسه کنم؟ من میرم. دیگه هم بر نمیگردم.
ا.ت: صبر کن سان...درو بست و من حرفم تو دهنم خوابید.
تصمیم گرفتم برم مدرسه شاید اونجا دیدمش اما مدرسه نیومده بود. سوهو هم نیومده بود. انقدر حالم بد بود که تصمیم گرفتم برم بیرون مدرسه و هوا بخورم که یهو یکی دستمال گرفت جلوی دهنم و نفهمیدم چجوری بیهوش شدم...
اینم از پارت 9. گایز فردا امتحان اجتماعی و هدیه دارم پس فردا فارسی و پسین فردا هم ریاضی البطه هنوز اعلام نکرده فارسی و ریاضی رو.
خلاصه که حمایت نمیشه احتمالا بزودی تمومش میکنم.
5 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
14 لایک
چندمی؟
عای... عالیه
🤍
Wonderful😊
Thank youuuuu
اگه میتونستم تا صب لایک میزدم ❤️🔥
حیح
نههه به خدا اگه به این زودی تموم بشه خودمو از پشت بوممون پرت میکنم پایینن 🥲😑😶
ارام باش فرزندم🥲
حمایت نمیشه. بفرست برای دوستات.
اره به دوستام گفتم ولی اونا آنقدر گا**و تشریف دارند اصلا نمیدونن تستچی چی هس 🤦🏻♀️🤦🏻♀️😪😔
صحیح
منم لطفا ادامه بده