داستانی از تستچی:)

روزی روزگاری بعد از ساخته شدن کشوری به نام تستچی ، کسی که کشور تستچی را ساخت پادشاه آن کشور شد و دستیارش‌ هم ملکه آن کشور که با نام های ممد‌ و حنا شناخته می‌شدند . بعد از ساخت کشور تستچی کاربران زیادی نظرشان به تستچی جلب شد و به تستچی مهاجرت میکردند .

بعد از آمدن کاربران هر کاربری در یک جا ساکن شد و خانه ای برای خود ساخت . هزاران کاربر با علایق مختلف ، پاترهد ، میراکولز ، نویسندگان ، کیپاپر و ... به تستچی مهاجرت کردند . روزگار به خوبی می‌گذشت تا اینکه روزی یک میراکولز و کیپاپر بر سر علایق همدیگر بحث‌شان شد و به علایق یکدیگر توهین می‌کردند و کنار هم نمی‌ساختند‌ . و این به بحث بین همه همهمه‌ ایجاد کرد و کشور کاملاً ‌شلوغ شده بود و ممد و حنا تصمیم گرفتند چاره‌ای پیدا کنند

کشور را به چند قسمت تقسیم کردند و هر گروهی برای خود بخشی برداشت و آن بخش شهر آنان شد . میراکولز ، پاترهد ، نویسندگان و ... برای خود شهر جداگانه ای داشتند . تنها دو بخش از آن قسمت ها ماند بخش بزرگتر آن بلاگ شد . بلاگ مکانی شد که هر روز هزاران کاربر برای گپ و گفتگو به آنجا می آیند و صبح تا شب در بلاگ چادر میزنند . ساکنان معروف بلاگ mobiخبیث ، قاتل‌خبیث،جفر‌سگ‌دس،کتی‌خبیث‌و... هستند و در بلاگ مکانی است که ممد و حنا برای رونمایی قابلیت های جدید کشور به آنجا می آیند و سری به بلاگ میزنند .

بخش کوچک دیگری را هم تیپاپ‌ ایجاد کردند که مخفف کشور تستچی و پاپ است و آیدل‌ ها تیپاپ در آنجا ساکنند و فعالیت میکنند هرروز با افزوده شدن قابلیت جدید کاربران بیشتری نظرشان به تستچی جلب میشود و به ساکنان تستچی محلق میشوند.از آن روز به بعد کاربران تستچی به خوبی و خوشی کنار هم به زندگی ادامه دادند...