هخامنشیان...

ماندانا دختر ایختوویگو اخرین پادشاه ماد ، همسر پادشاه پارس ها بود. پارس ها قومی تابع دولت ماد بودند. ایختوویگو پادشاهی نالایق و خوش گذران بود.از این رو پارس ها از او رضایت نداشتند. سر انجام پسر ماندانا و نوه ی ایختوویگو علیه پدربزرگش شورش کرد. پسر ماندانا کوروش نام داشت....

کوروش در سال ۱۱۷۱ پیش از هجری شمسی ایختوویگو را از سلطنت کنار زد. اما با او با مهربانی رفتار کرد. او پایتخت مادها را ویران نکرد ، بلکه آنجا را پایتخت خود ساخت و به مردم ماد نشان داد که دوست و همراه انان است...

در گذشته ، هرگاه پادشاهی سرزمینی را فتح می کرد ، مردم آن سرزمین را میکشت ، خانه هایشان را میسوزاند و همه جا را ویران میکرد.

کوروش بزرگ با همه فرمانروایان تفاوت داشت. او پس از شکست دادن ارتش لیدی که به ایران حمله کرده بودند، کرزوس پادشاه این کشور را بخشید. حتی مالیات یکی از شهر های لیدی را در اختیار او قرار داد تا بتواند آبرومندانه زندگی کند.

مردم بابل از ستمگری پادشاه خود نبونید خسته بودند. وقتی کوروش تصمیم گرفت سرزمین پادشاهی بابل را به ایران ملحق کند ، بابلی ها دروازه های سرزمین خود را به روی ارتش ایران باز کردند و داوطلبانه پذیرفتند تابع قوانین دولت کوروش باشند. *کوروش پس از فتح بابل دستور داد بر استوانه ای گلی بنویسند: ارتش بزرگ من به صلح و آرامی وارد بابل شد. نگذاشتم به مردم این شهر و این سرزمین آزاری برسد. من برای صلح کوشیدم. نبونید مردم درمانده ی بابل را به بردگی گرفته بود. من برده داری را برانداختم. به بدبختی های مردم پایان دادم. فرمان دادم که همه ی مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند. خانه های ویران آنان را آباد کردم...تا دل،ها شاد شوند*

بر سر در ارامگاه کوروش چنین نوشته شده است : ای انسان ، هر که میخواهی باش و از هر جایی که می آیی بدان که من کوروش پایه گذار امپراطوری ایران هستم. بر این توده ی خاکی که بدن مرا پوشانده است ، حسادت نکن.