
اسکلیتا موهای مشکی ش رو شونه زد و به سمت در رفت و با دیدن دشمن خونی ش"بیل سایفر" در رو دوباره محکم بست و داشت به این فکر میکرد که چرا اون تنها فرد توی جهانه که با موهای عادی بدنیا اومده؛ همین موقع توی کتابخونه مدرسه جادو: -ترنم! کافیه! اینقدر کتاب هارپ به این و اون ور پرت نکن! ترنم چشماش رو چرخوند و با پوزخندی گفت: کتاب برای ا°°°ح°°مق هاست! و بعد دوستش یعنی ضحا که دشمن بزرگ کتاب و کتابخونی بود کتابی رو از وسط پاره کرد و گفت: حق با ترنمه! کتاب ها واقعا مسخرن!
در همین زمان در توی شهر ارکدیا: مارال: هی جیم چطوره این هفته بریم یکم گردش دور شهر! پریسان نفس عمیقی کشید و گفت: ببین مارال جیم دوست صمیمی جفتمونه پس سعی نکن سمت خودت بکشیش! به هر حال جیم ساما کارت خیلی درسته!( نویسنده در زمین غلت میزند🗿) ناگهان ورونیکا از روی درختی پایین پرید و گفت: اسکلیتارو ندیدین؟ نگرانش شدم! مارال شونه ای بالا انداخت و گفت: حتما داره دوباره موهاشو خاکستری میکنه تا شبیه ادما نباشه! ورونیکا گفت: درسته.. ممنون که کمکم کردین!
همین موقع توی اتوبوس مدرسه: اسکلیتا توی دلش با خودش میگفت: امیدوارم دوباره امروز منو به خاطر موهای عادیم مسخره نکنن! یهو اتوبوس نزدیکای ارکدیا وایساد و دختری غول مانند با ظرف غذایی وارد اتوبوس شد،-اسکلیتا! دوباره غذاتو جا گذاشتیی! اسکلیتا با دیدن" ورونیکا " یعنی دختر خونده ش که براش مثل بهترین دوستش بود لبخندی زد و گفت: ممنون! و بعد ورونیکا غیب شد.. راستش برای افراد توی اتوبوس چیز های غیر طبیعی و ماورایی عادی بود پس واکنشی نشون ندادن
همون موقعه در حیاط مدرسه سوگند اس ام اسی به اسکلیتا داد و اتفاق هایی که تاداون موقعه افتاده بود رو براش تعریف کرد.. خب این کاریه که همه دوستای صمیمی انجام میدن! همون موقعه بیل سایفر از پشت سوگند ظاهر شد و گفت: تو کاترین جونمو ندیدی؟ دلم براش خیلی تنگ شده و خبری ازش نیست؛ سوگند گفت: من از کجا بدونم اخه؟و بعد بیل بدون حرفی غیب شد..
همون موقعه توی کلاس جادوی سیاه : دنیا: هی هی کاترین از بیل چخبر؟ کاترین با بی حوصلگی گفت: خبر م°°ر°°گ°°ش! اسمشو نیار! اون یه سایفر کَنه س!!! توی همین موقع ضحا و ترنم یعنی بچه های قلدر مدرسه در کلاس رو با لگد باز کردن و روی صندلیشون نشستن.. و با چهره ای خندون به بگه های کلاس نگاه کردن.. همون موقعه اسکلیتا درحالی که یک تخم مرغ شکسته روی سرش بود وارد کلاس شد.. درسته! مثل همیشه قلدر های مدرسه اون رو موقع وارد کلاس شدن اذیت کردن.. همون لحظه شادی پوزخندی زد و گفت: ببینین کی اینجاست! کسی که بدون هیچ جادویی بدنیا اومده!!
این یک تک پارتی از ام اس معکوس بود، اگر بعضی از اعضا نبودن شرمنده.. واقعا تلاشمو کردم که همه باشن..
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عر یعنی ما از انیمه هم بدمون میاد؟
درصته
حس میکنم من تغییر زیادی نکردم-
همین که جیم بست فرندته و از کسی که همه رو تبدیل به خاکستر میکنه به کسی که با همه مهربونه تبدیل شدی کافی نیست؟
در اون حدم بی اعصاب نیستم
ولی جیم...
غلت زدن روی زمین*
اسیددددد
میدونم که اسیده..
#اسکلت
ای ژاااان
واوووو جالب•_____•🤝🤝
ترنم و کلر خدایی کاملا برعکس بودن.___.کتابا روووووو ج۰ر دادن.______.
خواعرم زیادم تغییر نکلده._.🤝🤝
ممنون🗿♥
درصته ترنم و کلر رو تا جایی که تونستم برعکس کردم
راستش زیاد با اخلاق خواعرت اشنایی ندارم برا همین هرچی شد گذاشتم🗿🖐🏻
#اسکلت
بهله، اصلا مسخره شدن دیگران توسط شادی خعلی چیز طبیعی ایه بوخودا:-:
بهله، اصلا مسخره شدن دیگران توسط شادی خعلی چیز طبیعی ایه بوخودا:-:
به عنوان کسی که باهاش زندگی میکنه میگم:وقتی اذیتش کنی عین چی آره.___.