࿙֎𝚂𝚞𝚗 𝚊𝚝 𝚗𝚒𝚐𝚑𝚝֍࿚¹⁵

کاور•-•

:>>>> قلبمو رنگی کن:)

چان اومد کلی خرید دستش بود تا نزدیک ماشین اومد و خریدارو زمین گزاشت//_عه ریچل خوابه#اوهوم،وای چقدر خرید کردی_با این لیستی که مامانم داده بود..اصلا نصف فروشگاه مغزشون دراومد#جرر چرا؟_پاشونو روی لیست میزاشتن سُر میخوردن خودمم دوبار تپق زدم بخاطر یه خرید نزدیک بود کلی کشته بدیم#جرر اشکال نداره حالا که چیزی نشده_هعی اره..#حالا چرا نمیزاریشون تو ماشین؟_اخه ریچل خوابه ، اینجوری گردنش دردمیگیره اینطوری تا خونه برسونمش دیگه گردنشو نمیتونه تکون بده#پس میخوای چیکار کنی؟_امم.. خب اگه بیارمش صندلی پشت دراز بکشه اذیت نمیشی؟#عام فکرنکنم _خب پس اگه اشکال نداره#نه مشکلی نیست//چان در ماشینو با احتیاط باز کرد و ریچلو بقلش گرفت منم در پشت رو باز کردم آروم ریچلو صندلی پشت دراز کرد..سرشو روی پام گزاشتم و جاشو درست کردم اونم انگار رو تختش بود راحت خوابید اصلا بیدار نشد..چان خریدارو روی صندلی جلو گزاشت و سوارشد راه افتاد//_امم..میگم کاترین#بله_بابت اذیتای ریچل معذرت میخوام کلا عادتشه منم کلی ازش کشیدم#خب من یجورایی اینطوری بزرگ شدم و برام نرمال شده:) _خب درهرصورت معذرت میخوام ریچل اصلا قابل پیش بینی نیست مثل بچه‌ها میمونه ظهر که دیدی چیکارت کرد و الانم رفت کرِم برات خرید معلوم نیست با خودش چندچنده و چرا اینکارو کرد#(خنده)اشکال نداره کم‌کم عادت میکنم_اهم..تو دختر خیلی خوب و خون گرمی هستی امیدوارم بیشتر بهم نزدیک شیم البته اگه ریچل بزاره چون خیلی با آدمای جدید حال نمیکنه یعنی خوشش نمیاد باید یه مدت بگذره..زود به آدما اعتماد نمیکنه..#میفهمم

_هیم ولی خب از درون بنظرم فرق داره دختر دوست داشتنیه و آدما رو به خودش جذب میکنه//صورت ریچلو نگاه کردم و موهاشو مرتب کردم لبخندی بهش زدم و گذاشتم راحت بخوابه**_ریچل؟ریچل..پاشو رسیدیم دیگه چقدر میخوابی..اهای..خوبه ظهرم خوابیدی وگرنه الان چی میشد..+عای کم حرف بزن خوابم میاد_چی میگی پاشو رسیدیم+خو خوشبحالت به من چه_وات؟!تو نمیخوای بری خونه؟+به تو چه جام خوبه_پاشو بببنممم//بزور دستشو کشیدم و بلندش کردم اونم مقاومت میکرد//+به خدا میزنمت_هیس خوابت میاد نمیفهمی چی میگی بیا بریم+نمیام..با کاترین جونت برو_ودفف کاترین جون چی میگه این وسطط؟؟+برو از خودش بپرس//بعدشم دستشو کشید و کیفشو برداشت و رفت..یهو چش شد؟جن گرفتش؟بعیده جن ازین میترسه//_ریچل ریچل وایسااا چی شد یهو//بی اهمیت بهم وارد خونه شد و درو بست//ایننن چش بوددد نکنه کاری کردم خبرندارم استغفرالله..هاعی وللش فردا میپرسم ازش...کاترین عین آدم خدافظی و تشکر کرد رفت خونش اینم عین...چیزز رفت خونش ودفف چرااا؟؟هعی