A cute friendship)P⁶)

با صحنه عجیبی رو به رو میشود برادرش سه گوک و سوجین را میبیند ک دست همو گرفتن و دارن باهم میخندن و ... همشون الان شوکه هستند و نایون رو با وقاچ(برعکس) میبینند. نایون نمیدونه چیکار کنه و اون تنها یک بچه دبیرستانی هست برای همین به سمت در اتاق سوجین می دود و سالن را میبیند که مادر سوجین روی کاناپه خوابیده. ناگهان انقدر اعصبانی میشه که به سمتش حمله میکند و ناگهان صدای برعکس*(کیلش| هلولگ)می اید

سو آ رو می بینند گنفت (برعکس)به دست سو آ برعکس*(گنفت) را زمین می اندازد و میپرد بغل سوجین. پدر سوجین و سو آ که از صدای زیاد از خواب پریده با وحشت به سالن خانه می آید ببیند چه خبر است و در کمال نا باوری سه گوک (گنفت) را ور میدارد و 💥

ساعت حدود چهار صبح است سوجین میگوید خانوادم اذیتم میکردن و سه گوک خبر داره و برای همین اینکارو کرده سو آ هم می گوید منم امشب این نقشه رو داشتم که اینکارو بکنم که تورو دیدم‌ سو جین و سه گوک میگویند ما رسماً با هم قرار میزاریم

نایون می گوید خب الان چیکار کنیم که پلیس دستگیرمان نکند سو آ می گوید بیاید خونه رو اتیش بزنیم و من و سوجین که اینجا زندگی میکنیم میگیم فرار کردیم شما هم الان برید بیرون چند کوچک عقب تر وقتی به پلیس و اتش نشانی زنگ زدیم بهتون زنگ میزنیم میاید

پنج سال بعد: نایون پلیس شد. سه گوک و سوجین هم ازدواج کردن و سو آ هم مادرش و فراموش کرد و تصمیم گرفت از قدرتش استفاده کنه و معمورد یک سازمان مخفی شد(:

🥺ببخشید بابت سانسور زیاد🥺 💗امیدوارم خوشتون اومده باشه💗 🍄سعی میکنم داستانای بعدیم بهتر باشه🍄 🤍نظری انتقادی چیزی داشتید تو کامنتا بگید🤍 ❤️اگر خوشتون اومد لایک یادتون نره❤️ 🌌ناظررر پارت اخره تروخدا رد یا شخصی نکن🌌