داستان بلک پینک پارت سوم

جنی:«سلام» جیسو:«سلام،با چتری قشنگ شدی» جنی:«ممنون» جیسو:«خب بیا روی آهنگمون کار کنیم.»

جیسو به جنی گفت باید بعضی جاها هماهنگ با هم بخوانند. ولی جنی گفت:«جیسو من امروز باید جای لیسا باشم و رپ بخوانم» جیسو:«ام باشه براش یه فکری میکنم.میتونی رپ بخوانی؟» جنی:«بله»

لیسا بعد از ساخت آهنگش به رزی زنگ زد تا با هم به رستوران بروند.📞 رزی قبول کرد.لیسا با رزی یکی از رستوران ها رو انتخاب کردند و به رستوران رفتند.🫕

لیسا میزی را انتخاب کرد و روی صندلی نشست.رزی آمد و کنار او نشست. هر دو سفارش دادند.🍤🍜 رزی و لیسا با هم گفتند و خندیدند.😂

امیدوارم خوشتون اومده باشه

اگه دوست داشتی لایک کن❤️