سلامممم ببینین از دیروز تا الان میخواستم بزارم ولی کارهای مدرسه لعنتی فشار آورد ای خدا خیر خر چی مدرسه هست نده
....از زبان نویسنده: ....به آرامی خاک کتاب ها را میگرفت و با لبخند آهنگی زیر لب زمزمه میکرد..با صدای باز شدن در قهوه ای کتاب فروشی سر اش به سمت در چرخید با دیدن نامجون ابرویی بالا داد و از قفسه کتاب های تخیلی فاصله گرفت ..پارچه را روی میز کوچک ای گذاشت و به سمت کیم نامجون رفت..نامجون با نزدیک شدن جیون به خود لبخند خجالت زده ای زد و دستی به گردن خود کشید جیون به لبه پیشخوان تکیه داد و گفت: ظهر تون بخیر..کتاب فروشی تا اطلاع ثانوی تعطیل هست ..نامجون دست هایش را در هم فشرد و گفت: نه کتاب نمیخواستم امروز سوکجین شی اینجامیاند؟..جیون کمی تامل کرد و بعد جلو اومد ..جیون گفت: جین..طبقه بالا درحال دسته بندی کتاب های جدید توی قفسه های جدیدی که خریدیم هست ..اگر کمکی از دست من برمیاد به من بگید من براتون انجام میدم .....نامجون سر اش را بالا آورد و گفت: اگر میشه من برم طبقه بالا باهاشون کار دارم راجب شغل مون هم باید چیزهایی بهشون بگم..جیون اخم ای کرد و گفت: همون صبح که سرکار اومد هم میتونستید باهاش صحبت کنید....نامجون کهکلافه شده بود ازگیر بود دختر دستی در موهای خود کشید و با عصبانیت گفت: من باهاش کار مهمی دارم اگر طبقه بالا هست میرم تا ببینمشون.و بدون شنیدن حرف ای از جیون به سمت طبقه بالا حرکت کرد.....جیون شانه ای بالا انداخت و زیر لب گفت: جوون هستند دیگه خنگ و جاهل
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
35 لایک
آخه کدوم نویسنده ای به اندازه تو انقدر کرم ریزه که میاد تستچی ولی ادامه داستانشو نمیزاره؟ 🗿🗿🗿
من تکم هانی،تک😔😔
دو قرن بعددددد*😔😐
چرا من جواب تورو ندادم
دو سال بد🗿...
*بعد
فدات شم پارت بعد رو بزار وگرنه باید سر قبرم حلوا خیرات بدی چون دارم دق میکنم😂
دوست دار شما آیسپک شما🙂😂
الی زنده ای؟... :/
الی مرددد😂😩
وی پیر شد-
تو پیر شدی ولی من کارم از فسیل بودنم گذشته
توفسیلشدی،ولیمنکارمازنفتشدنمگذشته،تجزیهشدمالانبخارم))
ژوون خیلی دوست دارم بدونم بعد تجزیه تبدیل به چی میشین😂
هههععععیی روزگار نامناسب
من امتحان عربیم رو قشنگ ری.دمممممممم
خیلی قشنگهههه پارت بعدی موخامممم3>>>>>>>>
اون یکی اکانتت رو پیدا نکردم ک پارت 8 رو بخونم:((((
ما امروز قرار بود امتحان عربی بدیم ولی برگه ها آماده نشده بود امتحان ندادیم😃💕
الی دارم پیر میشم ، ما رو تو خماری گذاشتی معلوم نی ادامش چی میشه . آقا من فکرم درگیره زودتر بزار پارت بعدیو مخصوصا الماس درون تو خیلی فکرمو درگیر کرده
خدایی تا ساعت 5 صبح تو تستچی پلاسم😂؟ آره انگار
اجییییی اکانتم برگشتتتتکت جیخخخخخخخ
مگه چی شده بودددد
اکانتم بالا نمیومد هرکاری میکردم
سلام اجی خوبی
میونگ کی ام یادته؟ :)
بعد دوماه تونستم بیام تستچی دارم از ذوق گریه میکنم نمیدونم چیکار کنم چه اتفاقاتی افتاده خدایاااا اول برم فیکارو بخونم🥲💔
وایسا وایسا میونگ کی توییتی عررر دلم برات تنگ شده بود خوشگلممم
این چیز جدیدته مبارکااا
منم خیلی دلم برات تنگ شده بودددد
اره چیز جدیدمه😂💔
مرسی قشنگم
اجی چرا انقد عوض شده تستچی اینا چین😂💔
بعد من اومدم میگه درد🗿
ناموصا فازت چیه الی😑؟
خواهرم دو سه ماه نبودی تستچی رو از اول ساختن کلی چیز شد
مسئله تو فرق داره توعه پدسگ دلیل موجهی نداشتی😑😑
دلیل موجه بخوره تو سرم من که بهت گفتم🗿🗿🗿😑