𖥻سانگ‌دوم؛┆𝐘ᴜᴀ‹🍄🌸›

هه!:)

𖥻نیم‌سانگ:𝗥𝗮𝗶𝗻𝘆 𝗱𝗮𝘆"روز‌بارونی".🍙🌸. 𖥻نیم‌آلبوم:𝘀𝗲𝗮"دریا".🍙🌸. 𖥻نویسنده:𝗖𝗵𝗼𝗶 𝘃𝗮𝗹𝗲𝗿𝗶𝗮 𝗣𝗲𝘁𝗲𝗿𝘀𝗼𝗻 "چوی‌والریا‌پیترسون".🍙🌸. 𖥻کانسپت:غمگین،عاشگانه.🍙🌸. 𖥻مدت‌زمان:𝟬𝟯:𝟬𝟭.🍙🌸. 𖥻ام‌وی:ندارد.🍙🌸. 𖥻فوتوکارت:دارد،اس‌بعد.🍙🌸. 𖥻پوستر:دارد،عکس‌بالا.🍙🌸.

𖥻فوتوکارت‌ز-!.🍙🌸.

𝗕𝘂𝘁 𝗜 𝗳𝗼𝘂𝗻𝗱 𝘆𝗼𝘂 𝗳𝗶𝗿𝘀𝘁❟ 𝗮𝗻𝗱 𝗜 𝗹𝗼𝘀𝘁 𝘆𝗼𝘂 𝗳𝗶𝗿𝘀𝘁; 𝗦𝗼 𝘁𝗲𝗹𝗹 𝗺𝗲❟ 𝗵𝗼𝘄 𝗮𝗿𝗲 𝘆𝗼𝘂 𝗻𝗼𝘄? ; 𝗪𝗵𝗲𝗻 𝘆𝗼𝘂 𝘀𝘁𝗮𝗿𝗲 𝗮𝘁 𝘆𝗼𝘂𝗿 𝗽𝗵𝗼𝗻𝗲 𝗮𝗴𝗮𝗶𝗻❟ 𝗺𝘆 𝗱𝗲𝗮𝗿❟ 𝘁𝗲𝗹𝗹 𝗺𝗲 𝘁𝗵𝗮𝘁 𝘆𝗼𝘂 𝗮𝗿𝗲 𝗿𝗲𝗮𝗱𝗶𝗻𝗴 𝗼𝘂𝗿 𝗽𝗿𝗲𝘃𝗶𝗼𝘂𝘀 𝗺𝗲𝘀𝘀𝗮𝗴𝗲𝘀! ; 𝗢𝗵❟ 𝗜 𝗳𝗲𝗲𝗹 𝘀𝘁𝘂𝗽𝗶𝗱! ; 𝗪𝗵𝗲𝗿𝗲 𝗱𝗶𝗱 𝘆𝗼𝘂 𝗱𝗶𝘀𝗮𝗽𝗽𝗲𝗮𝗿 𝗼𝗻 𝘁𝗵𝗮𝘁 𝗿𝗮𝗶𝗻𝘆 𝗱𝗮𝘆? ; 𝗜 𝘁𝗮𝘂𝗴𝗵𝘁 𝘆𝗼𝘂 𝗮𝗹𝗹 𝘁𝗵𝗼𝘀𝗲 𝘄𝗼𝗿𝗱𝘀❟ 𝗮𝗻𝗱 𝗰𝗮𝗹𝗺𝗲𝗱 𝘆𝗼𝘂𝗿 𝗵𝗲𝗮𝗿𝘁; 𝗜𝗻 𝘁𝗵𝗲 𝗺𝗶𝗱𝘀𝘁 𝗼𝗳 𝘁𝗵𝗲 𝗳𝗶𝗿𝗲 𝘁𝗵𝗮𝘁 𝘆𝗼𝘂 𝘄𝗲𝗿𝗲 𝗰𝗮𝘂𝗴𝗵𝘁 𝗶𝗻; 𝗢𝗵❟ 𝗻𝗼𝘄 𝘁𝗲𝗹𝗹 𝗺𝗲❟ 𝘄𝗵𝗲𝗻 𝘆𝗼𝘂 𝗮𝗿𝗲 𝗻𝗼𝘁 𝘄𝗶𝘁𝗵 𝗺𝗲❟ 𝗱𝗼 𝘆𝗼𝘂 𝗳𝗲𝗲𝗹 𝘁𝗵𝗲 𝘀𝗮𝗺𝗲? ; 𝗠𝘆 𝗱𝗲𝗮𝗿❟ 𝗜 𝘄𝗮𝘀 𝘁𝗵𝗲 𝗼𝗻𝗲 𝘄𝗵𝗼 𝘀𝗮𝘃𝗲𝗱 𝘆𝗼𝘂; 𝗢𝗵❟ 𝗯𝘂𝘁 𝗜 𝘁𝗮𝘂𝗴𝗵𝘁 𝘆𝗼𝘂 𝗮𝗹𝗹 𝗼𝗳 𝘁𝗵𝗲𝗺❟ 𝗮𝗻𝗱 𝗻𝗼𝘄 𝘆𝗼𝘂 𝗮𝗿𝗲 𝘀𝗮𝘆𝗶𝗻𝗴 𝘁𝗵𝗲𝗺 𝘁𝗼 𝗵𝗶𝗺! ; 𝗼𝗵 𝗴𝗼𝗱 𝗜 𝗰𝗮𝗻'𝘁 𝗳𝗶𝗻𝗱 𝗮 𝘄𝗮𝘆 𝘁𝗼 𝘀𝗮𝘃𝗲; 𝗜 𝘀𝗮𝘃𝗲𝗱 𝘆𝗼𝘂 𝗳𝗿𝗼𝗺 𝘁𝗵𝗲 𝗳𝗶𝗿𝗲 𝗮𝗻𝗱 𝗻𝗼𝘄 𝗜'𝗺 𝗰𝗮𝘂𝗴𝗵𝘁 𝗶𝗻 𝗶𝘁 𝗺𝘆𝘀𝗲𝗹𝗳?! ; 𝗕𝗮𝗯𝗲! ; 𝗕𝘂𝘁 𝘄𝗵𝗲𝗻 𝘆𝗼𝘂 𝗮𝗿𝗲 𝘄𝗶𝘁𝗵 𝗵𝗶𝗺❟ 𝗼𝗵❟ 𝗱𝗼 𝘆𝗼𝘂 𝗿𝗲𝗺𝗲𝗺𝗯𝗲𝗿 𝗺𝗲 𝗮𝘁 𝗮𝗹𝗹?!｡｡｡

ولی من اول پیدات کردم ، و اول از همه از دستت دادم ؛ پس بگو که ، حالا حالت خوبه؟! ؛ وقتی دوباره به گوشی‌'ت خیره میشی ، عزیزم بگو که داری پیام‌های قبلی خودمونو میخونی! ؛ اوه ، احساس اح*مق بودن میکنم! ؛ توی اون روز بارونی یهو کجا غیب'ت زد؟ ؛ من تمام اون حرف‌هارو بهت یاد دادم ، و قلبت رو آروم کردم ؛ میان آتشی که گرفتارش شده بودی ؛ اوه ، حالا بگو وقتی که پیش من نیستی ، همون حس رو داری؟ ؛ عزیزم من کسی بودم که تورو نجات داد ؛ اوه ولی من تموم اونهارو بهت یاد دادم ، و حالا تو اون حرف‌هارو بهش میزنی! ؛ اوه خدایا ؛ راهی برای نجات پیدا نمیکنم ؛ من تورو از آتش نجات دادم و حالا خودم گرفتارش شدم؟! ؛ عزیزم! ؛ ولی تو وقتی پیش اون هستی ، اوه اصلا من‌رو به یاد میاری؟!...