این قسمت دعوای یونگی و آیدا:😂
یونگی: لطفا دیگه اون کلنه احمقانه رو به زبون نیارید. آیدا: چشم😒. درون آیدا: هعییی کاش من لیدر بودم اونوقت قشنگ حالشو می گرفتم. یونگی: عا کسی دیگه سوال نداره؟. پینکی: من دارم عا میخواستم بدونم تحمل شما برای یه دعوا چقدره ؟ . یونگی: اصلا نباید دعوایی بشه. آیدا: به لطف تو میشه. مارال: آیدااااا...😑. آيدا: از قدیم گفتن حرف راست از بچه بشنوید. پینکی: یا عمارت کجاست؟ . یونگی: نمیدونم فعلا لوکیشن ندادن. پینکی: پس تا اون موقع من با اجاره برم کارم زیاده. مارال: آیدا رو هم با خودت ببر . آیدا: من نمیرم. مارال: هرجور که راحتی گقتم شاید دوست داشته باشی بری کیمیچی بخوری. آیدا: هی پینکی میای بریم. پینکی : آره بیا بریم ، خداحافظ. پینکی : آیدا چرا اینجوری رفتار می کردی؟ . آیدا: راستش از گربه بد جنس خوشم نیومد اگه باهم هم گروهی بشیم تا میتونم زجرش میدم نقشه های زیادی واسه این کار دارم 😜. پینکی: خدا رحم کنه🤐. آیدا: اوه اره میگم پینکی یادته یه معلم شیمی داشتیم داشت با کار اسید با کیلد آهنی بهمون نشون میداد . پینکی: آره یادمه همونی که تو ازش بدت میومد اونم هی بهت نمره کم می داد آخرش رفتی با همون اسید زدی کله مرد بیچاره از بین بردی. آیدا: وای آره بچه ها می گفتن تا دوسال هر روز خودش از آینه دور می کرده تا نگاهش به موهاش نیوفته الانم دقیقا میخوام این کا رو با شوگا بکنم تو فقط نگاه کن. پینکی: عه واقعن خوب پس نظرت چیه من برم یه عالمه پفیلا بگیرم چون ظاهر این فیلم خیلی طولانی. آیدا: آره 😉. آیدا: اها بیا بریم این مغازه کیمچی داره آخ که دلم داره ضعف میره واسه کیمچی کنارش یه نودل بگیرم باهم بخوریم. پینکی: آره بیگر بیا بریم شهر بازی سئول. آیدا:باش بریم . اعضا : خوب خانم مارال پس یعنی میگید آیدا افسردگی داره؟. مارال: بله و اگه ازش خطایی سر زد لطفا ببخشین.
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
16 لایک
بچه ها اگه کسی ناظر هستش ببینه میتونه داستان منتشر کنه یا نه من الان دو روزه دارم سعی میکنم😮💨
عام دیگه ادامشو خودت نمیزاری؟
نه ولی خواهرم میزاره
خیلی قشنگه عالی😊👌
ممنونم
اکانت خواهرت چیه؟
راستی خیلی قشنگه🙂🧡
ممنونم
۲ بی نام
اها میسی🫀🫂
فالویی؛بک!؟:/🎈🌟
چشم😉
😂