وقتی عاشق شدیم پارت 9

اره ناظر جان مادرت من مردم تا نوشتم قبول کنننن

اممم مینی نظرت چیه باهم دیگه بریم سفر؟ هاا؟ به همه اعضا و دوستات؟ چطوره،؟ هااا؟ مینی:خب.... مطمئنم می خوان بیان یه چیزیی بیا بیشتر باهاشون اشنا بشی بایساشون: یونا:جین دا:جونگ کوک نلی:یونگی مال سوک:جی هوپ سئوجین:نامجون منم بایسم تو بودی که بایس رکرمم تهیونگه😀🙂(بایس رکر اگه نمی دونید ینی بایس دومت) جیمین:خب بزار به بقیه بگم،، پیام:{سلام بچه قراره باهم بریم به یه جزیره با مینی و دوستاش(یه ماه از کمپانی مرخصی گرفتن) می خواید بیاید نمی خوایدم به چپم که نمیاید} جواب هر کدوم از اعضا: {تهیونگ:اکی ولی واتتت؟؟؟!!!! جونگ کوک:شوخیت گرفته من شیرموزامو تنها نمیزارم!!!! (جواب تهیونگ به این پیام:به جهنم که نمیای انگار قعطی شیرموزه کی این شیر موز منقرض میشه ما راحت شیم؟) یونگی:رای اکثریت نامجون:.... قظیه چیه؟؟ جین:باز چه غلطی کردید ما خبر نداریم؟؟؟ جی هوپ:من پایم ولی قظیه چیه هاا؟} مینی:امممـ یزره غیر متظره گفتی😐😐😂😂😂😂

جیمین: میگم الان نزدیکای دو صبه بعد صب چه توضیحی برا نبودت داریم هااا؟ مینی:(یادتون نره مینی همون تو هستی اگه تو یا مینی گزاشتم دیگه بدون هر جفتشون خودتی) نه بابا بالاخره همه می فهمن دیگه... بیا کار های بلیت رو جور کنیم... تقریبا 13 بلیت جیمین : اره خب ببین این کشتیه یه اتاق خیلی خیلی بزرگ داره بنظرم این خیلی خوبه... تو:اره خوبه 😀😀

جیمین:امممـ یه چیز تو اینا جا دانشگاه میری؟؟؟ تو:اره میرم تازه ثبت نام کردم😐😐😂😂جیمین:کمپانی از ما خواسته که بریم به دانشگاه 😐موقتی نمی دونم چرا اما نکنه می خوان دخترا بیوفتن به جون من😐😐😐😂تو‌:وااا چرا😐😐😂😂جیمین:اصلا دوس ندارم بین کلی ارمی که جوگیر هستن بشینم😐تو:🙄😅جیمین:خب

خب پارت بعد... بزودی.... انچه خواهید خواند: یونگی:خایلی د**و**س**ت *** د**ا**ر**م..