بعد از این طنز میزارم و بعدشم رمانامو ادامه میدم و یه مسابقع میسازم و نظرسنجیییییییی الهههه ما اینیم خاوهرم
اونا داشتن ناهار میخوردن و ادرین یه بشقاب کوچیک خورد داشتن حرف میزدن که ادرین چشمش به ساعت میوفته مرینت باید دوباره دارو هاشو بخوره به همین زود ۲ ساعت گذشت؟
رفت تو اتاق مرینت هنوز خواب بود از پارچ رو عسلی کنار تخت تو لیوان لونجا اب ریخت دارو ها رو گذاشت اونجا دلش نمی اومد ولی باید بیدارش میکرد و زمزمه وار کنار گوش مرینت گفت:مرینتم.....خوشگلکم.....بیدار شو......باید داروهاتو بخوری راستی الیا اینا هم اومدنا.....نمیخوای پاشی؟😞
سدای ضعیف مرینت اومد:هیممم.......ادرین:پاشو دیگه دارو هاتو بخور بعد دوباره بخواب خوبه؟ مرینت که تازه به خودش اومده بود پاشد و با صدای خوابالودی در حالی که با پشت دست چشماشو میمالوند گفت:باشه پاشودم-_-ادذین زد زیر خنده _به چی میخندییییی؟ادرین همینجور داشت میخندید مرینت حسابی حرصی شده بود و بهش هجوم برد و محکم خوردن زمین و مزینت رو ادرین اما ادرین همینجور داشت میخندید مرینت محکم زد به سینه ی ادرین ولی اون که همینجور میخندید به زور جلوی خندشو گرفت و محکم دستای مرینتو گرفت نگاش رنگ شیطنت داشت:که اینطور؟مرینت کپ کرده بود که با صدای الیا و ارمان به خودشون اومدن و بلند شدن ادرین دارو های نرینت رو برداشت و از هر کدوم یدونه برداشت و داد دست مرینت مرینت با چشمای درشت شده به قرصا نیگا کرد:ادرین....این همه قرصصصص؟ _بله باید بخوری بعدش باید این دو تا شربت هم بخوری طعم توتفرنگی گرفتم😁مرینت با بهت قرصا رو خورد ادرین یه قاشق برداشت و شربت رو داخلش ریخت و گذاشت دهن مرینت،مرینت خوردش و یهو چشماش درشت شد:ادریننننننننتننننننننننن.بعد چن ثانیه قیافه های متعجب ارمان و الیا معلوم شد و ادرین با کپ به مرینت زل زده بود مرینت که فهمید گند زده خواس جم کنه که ارمان گف:چی شده؟😨 الیا:چرا اینقد داد میزنین؟ادرین:اخه یهو چی شد؟😱 مرینت:این خیلی بد مزس😩😲 ادرین و ارمان و الیا:😨😠😂 مری:😁
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
13 لایک
لطفافالومکنین🍭
لطفافالومکنین🍯
لطفافالومکنین🍭
لطفافالومکنین🍯
لطفافالومکنین🍭
__________________________________________________
ادمین پین میکنی لطفا؟ 🥺🧋
دیاناااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
مارو یادت رفته ؟ کجایی 🥺 یادت نره یه اجی داری که ۳ هفتس منتظره 🥺 هیییی تو بهترین دوستم تو تستچی بودی ☠️🥺
ببخشیددددددددددد داشتم تایپ میکردم بعد مامانم گفت برم درس بخونم درس خوندم مشقام بعد دیذم شب شده شب هم بخوام تایپ کنم میگن بخواب
من کار ندارم یا پارت بعد دوتا داستانتو میدی یا....... بهتره نگم!
دیاناااااااا کجا رفتیییییی 😭😭😭
اگر تا یک هفته دیگه نیای جیغ میزنم😩
تلو قدا فقد بگو زنده ای🥺
سلام
چیزه........این چن روزه خیلی سرم شلوغ بود ببخشیدددددددددد
والی الان اینجا الان به پارت خوشگل و مامانی مینویسم و یه تست هم میسازم
دنبالی🤍میشه دنبالم کنی🥺👈🏻👉🏻🥺🖤
اجی جدی فکر کردم دیگه نمیای پارت ۵ کو؟؟؟؟؟؟
یکم غلط املایی داشتی ولی مثل همیشه عالی بود
اجی فقط بگو ۶ رو اشتباه نوشتی یا ۵ رو یادت رفته بنویسی؟
قربونت بشم من اشتب ننوشتم فقط پارت ۵ هر کاری کردم رد شد و منم ترسیدم حسابم بپره خلاصه اون پارت رو توی تست"دو تا خبر مهم و اخلاق ماه ها:)"نوشتم برو بخون
مرسی عشقم اره من چون کلی درس دارم سریع عین چیتا مینویسم برم درسامو بخونم ببخشید:)
استی خوشگلم پیویتو ببین لفطنی:)(از قصد اینجوری نوشتم)
اها ممنون که گفتی فقط عشقی که فکر میکنی هوسه رو ادامه بدی ها من چشم انتظارم😘😉😊
به زوی چشم فقط دوباره میگم پیویت.......و اینکه حتی الان دارم پارت مینویسم=)
بعدییییییییییییییییییی
ج.چ گرگگگگگ
بک میدم🗿☕