عشق دروغین P³

با پارت سه اومدم پیشتون خوب خوی بریم ببینیم چه اتفاقی افتاد؟ پس بزن بریم 🍭🦄

از زبان مرینت :داشتم میرفتم خونه که یهو لایلا رو جلو در خونه مون دیدم که وقتی من رو دید دوید و رفت نمیدونم چه مرگش بود، انگاری یه چیزی دستش داشت حالا هرچی ، رفتم داخل خونه به مامانم و بابام سلام کردم و رفتم اتاق میخواستم یه سوزن و نخ بردارم بلوزی که نیم مونده بود رو بدوزم که یهو با یه صحنه بغض آور روبه رو شدم....

گردن بندم نبود اون خیلی برام اهمیت داشت اونو جک بهم داده بود (خب یه معرفی کنیم از جک ایشون ۱۷ سالشونه البته مرینت ۱۵ سالشه اونا از بچگی باهم دوست بودن و خونواده هاشون باهم همسایه بودن تا اینکه یه حادثه بمب انفجاری پیش اومد و همین زیر همکف خونه خانواده دوپن چنگ و واتسون (شهرت جکه) گذاشته شده بود از اون موقع دیگه همدیگه رو ندیدن و مرینت باور داره که اون م.ر.د.ه و دیگه نمیاد و همینطور جک هم فکر میکنه مرینت م.ر.د.ه)خب برگردیم به داستان از زبان مرینت: یعنی نکنه،نکنه لایلا دزدیده باشه آره به احتمال ۹۹/۹۹۹۹۹۹ درصد اون دزدیده از حرکاتش هم معلوم بود😭😭😭😭

زنگ در زد دیدم آلیا هست دوقلو ها رو اورده.ای وای بازم اینا اومدن خاک رو بر سرم بکنن آخه چه غلطی کردم من که 🙄😒😐💔💔💔 به آلیا گفتم:آلیا ناراحت نشو ولی من امروز نمیتونم مراقب دوقلو ها باشم یه دردسری پیش اومده الیا:چه دردسری؟🧐😳 مرینت:وقتی دزد رو فردا توی مدرسه گرفتم میدونی چه دردسری 😏😏😏😏😏😏😏😏😏😏😏 الیا:باشه من رفتم بای👋🏻👋🏻

فردا توی مدرسه مرینت توی زنگ تفریح:آهای لایلای دزد اون گردنبند من رو کجا قائم کردی پس بده 🤬😡👿 لایلا:گردن بند؟مگه شوخی داری با من؟!!من گردن بند کسی رو نمی دزدم اونم گردن بند کسی که قبلا یه گردن بند منو دزدیده!😒😑 الیا:دختر صب کن چه گردن بندی؟همونی که گفتی الماس واقعی داره و جک بهت داده؟😨😰 بچه های کلاس:الماس واقعیییی؟؟!!!حالا جک کیههه!!!!!😲😲😲😲😲 آدرین:مرینت میتونم بپرسم آیا اون الماس واقعی بوده؟ مرینت:آره از معدن فلانی درش آوردن و واقعیه و قیمتش هم از ۵۰۰۰۰۰ دلار به بالا هست

خب خب الان بریم آینده رو بنویسیم مرینت:حالا من چیکار کنم خدایا😭 الیا:باید پسش بدی🤬 آدرین: تو داری بی ادبی میکنی😠 گابریل:باید بری اتاقت و تا ۴ روز.......!!!!!!!!!!!! خب لایک و کامنت و فالو اگه فالو نکردین فراموش نشه بای

#نه_بر_تست_اضافی

#نه_بر_تست_اضافی