اگه درسامون آدم می‌شدن

دینی و هدیه های آسمان هدیه های آسمان یه دختر گوگول مگولی با چشمای درشت انیمه‌ای می‌شد. یه چادر مشکی خوش رنگ و یه روسرری صورتی گل‌گلی می‌پوشید بچه خوبی می‌شد هرچی می‌گفتی با چشم جوابت رو می‌داد. منم رابطه ام با این گوگولی خوب بود البته زمانی تبدیل به دین و زندگی‌ شد و سوالاتش از سه سطر بیشتر شد دیگه باهم نساختیم.

فارسی به خاطر رویحه لطیفش دختر می‌شد یه دختر خوشگل با چشم ابرو مشکی که طبع شعری خوبی داره و شعر های قشنگ و عاشقانه خوبی میگه به خاطر شباهتش به کتاب به نگارش به نظرم دختر خاله هم از در می‌اومدن به نظرم کنار اومدن باهاش چیز سختی نیست فقط باید به حرفهاش خوب گوش کنی و درساش رو مرور کنی. باهاش زیاد حال کردم.

تاریخ به نظرم به خاطر سنی که داره یه انسان جاودانه هست با کلی تجربیات ولی با این حال ظاهر جوونی داره. کلی تجربه های گوناگون داره‌. سرد و گرم زندگی رو خوب چشیده روز های خوش دوران هخامنشی ساسانیان و روز های بد تسخیر ایران به دست مغول ها و سربازان اسکندر رو دیده. گاها خوشحال گاها ناراحته کسی نمی‌دونه این بشر چشه. اوایل ازش خوشم نمی‌اومد‌ برام سوال بود اخه چرا وقتم رو تلف می کنم و کارهایی احمقانه‌ پادشاهان گذشته رو می‌خونم. ولی الان می‌فهمم تاریخ فقط برای حفظ کردن نیست باید در موردش فکر کنی اون نمی‌ذاره یه اشتباه رو دوباره انجام بدم

فلسفه به نظرم یه پسر خوشگل یونانی می‌شد چون خود فلسفه از یونان اومده. چشمای آبی روشن با موهای بلوند دلبری می‌کنه. آدم درون گرایی هست و بیشتر وقتش رو صرف فکر کردن در مورد اشیا و پدیده های دوربرش می‌کنه می‌کنه خودم شخصا باهاش حال کردم کتاب کم حجم و کوچیکی هست و سوالات خیلی پیچیده نداره‌

ریاضی این رو نمی تونم هیچ جوره به عنوان آدم تصور کنم دوازده سال من رو ش#)ک&+نجه روحی روانی داده کابوس های شب من بود اون مثل یه اژدهای هزار سر هست هر سرش یه اسمی واسه خودش داره مثل جبر مثلثات هندسه آمار و احتمال دیفرانسیل هیچی بهم جز جمع و تفریق ضرب تقسیم یادم نداده