از زبان مرینت : صدا شبیه...صدای تیر بود! به میا گفتم : صدای تیر بود؟!_ بازم_ چی گفتی؟؟!_ خب اگه نمی دونی باید بگم خرابکار های جشنن_ کین؟_ آدمای مارکوس_ مارکوس کیه؟.دستم رو کشید و برد طرف سالن و زیرلب گفت :همونی که خواهرت رو دزدیده.شکه شدم..خواهرم..مارکوس اصلا کیه؟. مردی قوی و قد بلند روی سن وایساده بود و گفت : دستا بالا. نگاهی به آدرین انداختم اون هم شکه بود صداش رو می شنیدم که می خواست بیاد پیشمون:دوشیزه هایلا_ جانم نیکلاس_ من باید برم جایی همین دور وبر. وقتی به مانزدیک شد آدرین هایلا گفت : بازم می خواد من رو نجات بده. و آدرین زید لب غر غر کرد : به همین خیال باش....آدرین اومد سمتم و شروع به صحبت خواست بکنه که میا رو دید گفت :ببخشید شما؟_میا هستم_ خب. جواب دادم:دوست منه،نگران نباش._خیلی خب باشه._ میگم بنظرت کاگامی و لوکا فهمیدن_ آره با توجه به آدم هایی که خارج شدن. و به در اشاره کرد. همون موقع در باز شد و پلیس ها وارد شدند...
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
10 لایک
دستور غول کش که فورا پارت ۵ رو بزاری
عالی بود
عالی بود💐