خب دیگه اینم پارت آخر 😁 لایک و کامنت فراموش نشه😉
(از زبان راوی)
هه جی درو باز کرد
هه جی : س..س..سلا...م...تهیونگ....
ته ته : سلام
هه جی :انجا..چیکار میکنی
ته ته : اومدم دنبالت که باهم بریم
هه جی: عااا...چرا؟!!!!!!!!!!!!!!
ته ته: تو ماشین بهت میگم
بعد کت هه جی رو برداشت و دستش رو کشید بردش
هه جی : تهیونگ چیکار میکنی
سوار ماشین شدن
تهیونگ : اهم اهم (گلوش رو صاف کرد😅)خب ام الان میگم ....من...اممم...ام..
دوست دارم😁(پشمام 😐)
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
عالی بود 😃 ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️
پارت بعدی 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍
فصل بعدییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
چشم ی داستان دیگه نوشتم اون که تموم شد فصل بعد و میذارم😂