
سلام🐾اومدم با پارت دوツ
+ یهو دیدم اون پاشد..._ میتونم با دختر عموی عزیزم برم اتاقش یک صحبتی باهم بکنیم ؟..#نه نمیشه...+داداشش..من میرم..چیزیم نمیشه...رفتیم اتاقم..._ راجب کاری که باهات کردم به کسی نگو...فهمیدییییی ( با داد ) + ا..ره ( با گریه ) + رفتین بیرون از اتاق...چند ساعتی گذشت..و شب شده بود...اتاقو برای مهمونا اماده کرده بودم...وقتش بود...قرار بود خودمو به خواب بزنم و وقتی همه خوابیدن برم پیش دوستم..یهو مس عمومو دیدم تو بالکن بود...رفتم پیشش...+چچ...را نمیزاری صورتتو ببینم؟...کلاهشو برداشت..باورم نمیشد..پسر عموم کراش دوستم تو اینستا بود😳... _ چی شد؟... + اهم...راستییخواستم بهت بگم هوا سرده بیا تو... _ تو برو + اوکی ( اسلاید بعد )
+ رفتم تو...کیفمو برداشتم...داشتم میرفتم خونه دوستم پسر خاله ی مزاحمم اومد جلو... _ کجا؟... + به تو چه؟...خونه دوستم ... _ میرسونمت پس.. +.... +15 دقیقه گذشت و رسیدیم... من خداحافظی کردم و رفتم تو... ( علامت دوست ا/ت = ÷) ÷ خوش اومدی... + ممنون.. + چند ساعت گذشت تا اینکه شب شد....
وقتی شب شد...برگشتم خونه...ولی خب خیلی خوابم میومد...رفتم روی مبل نشتم...یهو نفمیدم چی شد که خوابم برد...( یهو پسر عموش میاد ) _ عه...این چرا اینجا خوابیده؟...ایش...( برش داشت و بردش اتاق ا/ت) _خو... ( فردا صبح ) +اههههه...عه..من دیشب کی اومدم تو اتاقم؟... حتما یادم نمیاد...خو... ( اسلاید بعد )
اا..نکنه اون اورده منو؟...نمیدونم...# تق تق..+ بلهههه..# بیا صبحونه... +رفام صبحونه خوردم و دقیقا هم کنار پسر خالم هم نشستم😑...خیلی ممنون مامان..خیلی خوشمزه بود...ای واییی😨# چیه؟... + مدرسم دیر شد...😨وایی خدافظ..# اون همیشه دیر میکنه🙃... _ 😒
اگه میخوای ادامه رو ببینی...لایک کن و نظر بده😉...l love you🐾... شرایط :😉 لایک : 9 نظرات : 8😉🐇🌼
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالیییی
بزار پارت بعدوو
⁴⁰
³⁹
³⁸
³⁷
³⁶
³⁵
³⁴
³³