
سلام دوستان .ببخشید میدونم خیلی دیر شد ولی واقعا سرم شلوغ بود و سعی میکنم زودتر براتون پارت ها رو بزارم .😊😁اون انگشت خوشگلتون رو بزارین روی لایک و بعد داستان رو بخونید .منتظر کامنت های خوشگلتون هستم 😉😃😊

دو ماه بعد.از زبان هلن :واییییییییییی خدا امروز به شدت خسته شدم😬😑ولی ارزشش رو داشت چون یه دلیل باحال داره .گفته بودم که دارم برای خواننده بودم تعلیم میبینم .دو ماه قبل تعلیمم تموم شد و یه آلبوم دادم بیرون 🤩🤩🤩😁از همون اولش خیلی پر طرفدار شد و به خاطر پر طرفدار بودنش یه کنسرت هم راه انداختن 😌😌😌ما اینیم دیگه🤣🤣🤣و بگم کنسرت همین امشب بود که چند دقیقه پیش تموم شد 😐😂😅خلاصه معروف شدم رفت😂الان ساعت 1شب هست خیلی حس خوبی ندارم به فردا نمیدونم چرا 😐😕ولی نه نباید فکر بد کنم فردا تولد برایان هست 🥳🥳🥳باید خوشحال باشم 😝😝☺به هر بدبختی باد خوابیدم خیلی خسته بودم 😴صبح شده 😐با این قیافه بیدار شدم .(S: میدونم شبیه مومو هست ولی خب چه کنیم 😁🤣)
هلن : صبح شده 😴🤤امروز تولد برایان هست برایان هست درن درن درن .نمیدونم چرا ولی انگار خل و چلا بدون اهنگ داشتم وسط اتاق میرقصیدم😐😐😐(S: خدایی اسکلمون کردی ؟😑😐هلن : گامباشو 😒🙄😂S:زهر مار 😒)امروز کلی تدارکات دیدم برای تولد برایان .چه حالی بده امروز 💃💃💃رفتم تا تونستم تدارک دیدم تازه یه اهنگ جدید هم براش نوشتم 😍🤩

هففففف بلاخره تموم شد هوا بارونی بود .همه هم درگیر آماده کردن تولد برایان بودن 😄ساعت 3 هست .قراره من ساعت 7 به برایان زنگ بزنم که بگم یه اتفاق بد افتاده تا بیاد خونه و .... دیگه خودتون میدونین دیگه😆😂🤪که گوشیم زنگ خورد مارتی بود .جواب دادم میخواست ببینتم منم چون وقت اضافی داشتم و قبول کردم که برم 😊ساعت 3:30 برام لوکیشن فرستاد تا برم .موهام رو بستم و لباس پوشیدم و چترم رو برداشتم و رفتم بیرون🚶♀️
رفتم سمت لوکیشنی که مارتی برام فرستاده بود .مارتی رو دیدم .مارتی : چطوری. هلن : بنده که خوبم .سلامت خوردی ببم😂😂😂مارتی: اوخی یادم رفت .سیلامممم😂😂😂من : افرین فرزندم .کاری داشتی باهام ؟ مارتی : اره گفتم باهام بیا یه جایی .من : کجا ؟ مارتی : سوپرایز هستش😌🙃😂.من : اوکی بریم .رفتیم و رفتیم و رفتیم خیلی رفتیم اینقدر که رفتیم ساعت 5 بود 😐که وایسادیم و مارتی جلوی چشمم رو گرفت .من : خب حالا کجا هست 😐😂 مارتی : قراره بهمون کلی خوش بگذره .من : خدایی ؟😂😃مارتی : اره خدایی 🤣.رفتیم و رفتیم و رفتیم بازم رفتیم .وایسادیم یه جایی .مارتی چشم هام رو باز کرد و یهو 🤩🤩🤩😃😃

واییییییییییی خدا اینجا همون شهر بازی هست که جدید باز شده 🤩🤩🤩میخواستم بیام ولی فرصتش رو نداشتم 😍😍😍☺بارون بند اومده بود و دیگه بارون نمیومد .تا تونستیم بازی کردیم خیلی خیلی خوش گذشت تا اینکه هوا بازم بارونی شد اه تازه داشت خوش میگذشت 😑😑😑اومدم چترم رو باز کنم که با کش موم گیر کرده و کش موم افتاد گم شد 😐اه شانس رو باش💔🤕وای نه تولد 😨یادم رفت ساعت رو نگاه کردم 6:50 دقیقه بود 😨😨😨😐💔سریع از مارتی خدا حافظی کردم که برم خونه .توی راه گوشیم زنگ خورد برایان بود 😂😊🤪چه حلال زاده هست .جواب دادم : سلام برایان .خوبی عشقم ☺😍یه دختر جواب داد🤯😳گفت : همین الان به مکان مورد علاقه برایان بیا تا یه حقیقتی برات آشکار بشه .خشکم زده بود .نمیتونستم تکون بخورم با یه صدای لرزون گفتم : تو کی هستی ؟ هیچی نگفت و گوشی رو قطع کرد 😐💔منم سریع رفتم سمت محل مورد علاق برایان که یه زمین خوشگل کنار باشگاه بود رفتم 🤕

رفتم رسیدم اونجا .استرس تمام بدنم رو گرفته بود پاهام میلرزید رفتم پش زمین با صحنه ای مواجه شدم که قلبم پودر شد 💔😭😭😭😭اون اون نفهم بی همه چیزی اون برایان و کلارا بودن توی بغل هم 💔💔😭😭😭داشتم میمردم .خودم رفتم کنار دیوار و تا تونستم گریه کردم تا تونستم .قلبم درد میکرد .نفسم بند اومده بود 😖😖🥺🥺
اختیارم دست خودم نبود به طرز وحشتناکی بدنم درد میکرد .بدون هیچ حسی بلند شدم .اشکم بند اومد .هیچ و پوچ بودم .حواسم به اطرافم نبود که داره چی اتفاقی میوفته 🥺🥺🥺🙁🙁😭😭بدون اینکه مقصدی داشته باشم رفتم .باشگاه کنار یه خیابون بزرگ بود رفتم که از جاده رد بشم وسط جاده بودم که صدای یه بوق ماشین رو شنیدم و یه درد شدید خیلی شدیدی رو احساس کردم 😞😣و دیگه نفهمیدم چی شد ...
از زبان برایان:اه اه اه اه اههههه ای خداااااااااا 😫😫😫این دختره من رو دیوونه کرده 😑😑😒🙄تازه به چه پررویی اومده گوشیم رو گرفته که برنامه از تو گوشیم برداره دختره خود درگیر 🙄الان هم اومده خودش رو تو بغلم جا کرده اه .اینجا فقط برای هلنه و تمام ایشششش😑😑😶که یهو یه صدای بوق اومده یه صدای برخورد خیلی بد .😐رفتیم اونجا همه دور یه ماشین جمع شده بودن در اصل دور یه نفر جمع شده بودن ماشین داغون شده بود .کلی شیشه شکست بود و ... رفتم جلو تر
همه داشتن زمزمه میکردن : وای چی شد .دختره بیچاره .زنگ بزنید اورژانس. خون زیادی از دست داده .این همون خواننده جونه نیست که اولین البومش رو تازه داده بیرون .عزیزم چقدر خوشگل و جوون بود .خدا خانوادش رو صبر بده .اره اره خوشه هلنه هلن دپکارلو .بدوین بدون خون زیادی ازش رفته (زمزمه های مردم )چی چی هلن 🤯😨نه نه رفتم جلو نه نه نه این امکان نداره نهههههههه رفتم جلو بغلش کردم خودش بود نه این امکان ندار .بلند داد زدم و درخواست کمک کردممم...😱😱😱😭😭😭

تا نظرات به 20 نرسه پارت بعد رو نمیزارم پس لایک کنید و تا لایک ها هم به 20 تا نرسیده پارت بعد رو نمیزار .به دوستانتون معرفی کنید 😊😊😊
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
هم اکنون بنده را در تست دو سال پیش مشاهده میکنید😐💔
یادش بخیر اون موقع که اکانت نداشتم میومدم میخوندم و همش امیدم این بود که نویسنده پارت 13 رو بذاره:/ولی ظاهرا ایشون خیلی وقته از تستچی رفته...
حیححح دلم چقدر واسه دو سال پیش تنگیده بر خلاف نظر بعضیا به نظرم تستچی اون موقع خیلی بهتر بود:|
حالا همش حسرت میخورم که چرا همون موقع عضو تستچی نشدم...
اره خیلی قبلا بهتر بود
هم اکنون من را در یک کامنت یک سال پیش میبینید🤡
دوست عزیز اگه نمیزارم بگو تا ادم الاف نشه
سلام میدونم خیلی خیلی دیر شد ولی یه خبر خوبببب😁❤ سه پارت رو منتشر کردم 💃💃😂
کوش 😑😑😑
چرا دروغ میگی واقعا که یعنی ۳ هفته طول کشید دروغ گو حداقل نمیخوای ادامه بدی بگو ما علاف نشیم اه😒😡😡🤬
تا پارت بعدی نگیریم اروم نمیگگیریم
تازه با داستانت اشنا شدم(:🌵
عالی بود همه رو خوندم((:✨
فقط یک نکته:/🥀
بخاطر اینکهخیلی دور پارت هارو میزاری💔بیشتر طرفداراتو از دس دادی😿(ناراحت نشو🖤)اونموقع ها بازدید بالای۱۲۰تا بود الانهم بازدید۵۰خوردی هست\\:😿🥀
کار هام خیلی زیاده ولی چشم من فردا سه تا پارت منتشر میکنم 😃❤
دروغ نگو الان 5 روز گذشته یک پارت هم منتشر نکردی 😠😡
عالیبود
من منتظرمااااا
سارینابزاردیگهههههمردیممممم😭😭😭😭😭
ببخشزیادیاحساساتیشدمخیلیدوستدارمببینماونبرایان
اشغاللللچیکارمیکنه
یا حضرت ابوالفضل 😂😂😂فردا صبح میزارش 😄😁
سارینانزاری........