های گایز حماین کن شرایط همون قبلی
ـــــــــــــــــــ صبح ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بیدار شدم درکو همنوز خواب بود لباسم رو پوشیدم و بیدارش کردم
ـــــــــــــــــــــ بعد از کلاس ــــــــــــــــــــــــــــــ
توی سرسرا بودیم دیدم بغل درکو پر بود واسه همین رفتم اول میز که یه پسر اومد روبه روم و بهم زل زد ــ جیزی شده؟ ــ دارم از زیبایی حلوم لذت میبرم کلاهم روی سرم گذاشتم و غذام رو خوردم و رفتم توی کتاب خونه که دراکو اومد و کتاب رو از جلوم کشید و دفتر بجاش کذاشت
و بغلم نشست و جلوی خودش هم گذاشت و گفت ــ بیا برای تخلیه یک زندگی نامه بنویسیم ــ فکر جالبیه
ــــــــــــــــــ یک ساعت بعد ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بالاخره تموم شد به صندای تکیه دادم ــ تموم شد
ــ چجوری من هنوز صفحه بیست و یکمم تو چه طوری سی تا صفحه رو پر کردی ــ یجوری که خودمم نمیدونم 😂ــ😐 ــ😂 ــ😂
برای اینکه وقتتون رو نگیرم میریم برای دو روز قبل از یول بال
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
یه ذره معمایی هم بکن
چشم
افرین
بذارش پارت بعد را