های گایز شرایط لایک: 5 کامنت: 3
امروز با پدر رفیتم کوچه دیاگون وسایل هاگواتز رو گرفتیم و رفتیم خونه پدرم خیلی با هام بد بود هیچوقت بهم توجه نمیکرد امشب باید میرفتم هواگواتز خیلی خوشحال بودم رفتم وسایلم رو جمع کردم ساعت 8بود ساعت نه راه میافتادیم پس را افتدیم تو راه پدر هیچی نمی گفت وقتی رسیدیم رفتیم رفتیم توی سکو میخواستم برای خداحافظی بغلش کنم که پسم زد ــ سوفیا بچه شدی ـ معذرت میخوام پدر، خداخافظ ــ خداخافظ سوار شدم دنبال کوپه خالی میگشتم که پیدا مردم یک پسر با موهای طلایی و جشمای خاکستری اونجا بود ــ سلام میشه اینجا بشینم ــ حتما اسمت چیه؟ سوفیا فلتون وشما؟ ــ دراکو مالفوی ــ خوشقتم دراکو
ـــــــــــــــــــ 🏰هاگواتز🏰ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سوار قایق ها شدیم من دراکو توی قایق بودیم کم کم هاگواتز واضح و واضح تر میشد دهنم باز مونده بود ــ سال اولی؟ ــ اره مگه تو سال چندمی؟ ــ دومی ــ اهوم رشیدیم خیلی بزرگ بود ــــــــــــــــــــــ سرمیز توی هاگواتز🏰ـــــــــــــــــــــــــ ــ سوفیا فلتون رفتم نشستم کلاه را گذاشتم ــ خیلی انتخاب سختیه، به گیریفیدور می خوری ولی اسلیترینی ــ (تو رو خدا اسلیترین) ــ اسلیترین رفتم نشستم همه برام دست زدن
ـــــــــــــــــــــــ شب ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ با دراکو هم اتاقی شدم ــ خوش اومدی به اسلیترین ــ ممنون دراکو وسایلم را چیدم دراکو: دختر زیبایی هستش از اینکه هم اتاقیم بود خوشحالم داشتم نگاش میکردم که گوشیش زنگ خورد (گایز اینجا تکنولوژی الان رو دارن) سوفیا: گوشبم زنگ خورد پدر بود دفعه اوله بهم زنگ میزنه با خوشحالی جواب دادم گفت اشتباه گرفته و قطع کرد بغض گلوم رو گرفت ــ ببخشیو فوصولی میکنم ولی کنجکاوم بدونم کی بود؟ ــ پدرم اون همیشه بهم بی توجهی میکنه نمی دونم چرا حتی حالم هم نپرسید 🥲 ــ پدر منم همینطوره ، میتونم درکت کنم ــ ممنون دراکو
وسایل سوفیا💚💚💚
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
خب شد سه کامنت
بذاررر
لایک ها یکی دیگه مونده 😐
ادامه
ادامه بده عالیهعههعع
ممنون:)