
😏😂MY BAD GIRL
همه چی روبه راه بود من و جیمین زود تر از بقیه پسرا رسیدیم یکم با گوشیم سر گرم شدم که با صدای جیغغغ بلندی که از چند نفر بودن گوشیم افتاد پودر شد که هیچ دعا داشتم خودمم پودر شم😂
کوک: سونااا ببینم خوبی جیمین: بد بخت هنگ کرد😂 منم همینجور زل زده بودم به روبهرو جین:نکنه زیر لفظی میخوایی آر ام:شوگا شوگا: ... آر ام:هوییی شوگا شوگا:ها چی شد بمب ترکید بدون من عروسی گرفتینننن آر ام:نه بخواب همین که زندهایی شکر
تهیونگ حلقه روگرفته بود برام غیر ممکن بود همون پسر ....وای از زبان سونا:اصلا من بد بخت خوش بخت من کیام؟؟تا به خودم اومدم دیدم با تهیونگ تو ماشینم و داریم میریم سمت خونه من جیغ بلندی کشیدم و تهیونگ درجا زد رو ترمز😂😣 تهیونگ:حالت خوبه؟؟سونا؟؟کجایی؟؟ سونا: م م من خوبم بریم🥺😣 تهیونگ:باوشه¯\_༼ ಥ ‿ ಥ ༽_/¯ وقتی رسیدیم سربع یه آب قند درست کردم خوردم لیوان رو گذاشتم رو اپن که..
دیدم تهیونگ همچین نگام میکنه انگار طلبکاره منم مث جن زده ها نگاش کردم سونا: چ چی شده تهیونگ:حالت خوب نیستا سونا: نه نه من خوبم بعد این حرفم ...روز بد نبینین دیگه😂 اتفاقاتی کعه افتاد به روایت تصویر: 👩❤️💋👨،،🗻،🕠،🚗،🍱،🥱،😴 با متن:اولی که تابلوعه ب*و*س،بعد اون...رفتیم دریا و کلی آب بازی کردیم که دیدم ساعت چهار و نیم صبحه برگشتیم خونه و یکم کیمباپ درست کردیم و خوردیم و خوابیدیم تو خواب هم هیچ غلطی نکردیم منحرف نشین(شاید بهتون دروغ بگم😂)
لابد خوشحالین نه😒معلومه به عخشتون رسیدین🥺ولی من... میخوام برسمااا ولی هرچی میدوعم میفهمم آجیام کلاه هودیمو گرفتن نمیزارن بش برسم😂😂😂 شوخی کردم برو اسلاید بعد یه چیزای هس

1لایک و کامنت بزارید 2این داستان فصل دو هم داره 3بای💞
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
میشه بدونم نویسنده این داستان کجاس...فقط دستم بهش نرسه🙄😬🤐
فوت شده:)
چی؟...فوت شده یعنی چی؟
ببین پارت بعدی رو بزار تا نکشتمت
خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا