سلام اینم پارته دو ناظر رد نکن
(شب)شام خورده بودیم و قرار بود بشینیم فیلم ببینیم ساعت ۹بود بلند شدم تا زنگ بزنم به اون پسره رفتم توی اتاقم و اون شماره رو گرفتم و گوشی رو گذاشتم روی گوشم (از زبان جیمین) منتظر بودم نمیدونم از اون وقت که اون دختر رو که دیدم حس میکنم انگار یه حسی نسبت بهش دارم امید وارم زنگ بزنه تا بتونم کمکش کنم و دوباره ببینمش نشسته بودم با اعضا غذا میخوردیم که گوشیم زنگ خورد شماره ناشناس بود تهیونگ: کیه!؟ ~نمیدونم شماره ناشناسه جواب دادم ~الو _الو سلام باورم نمیشد این صدای خودشه خوشحال شدم و از سره میز بلند شدم و رفتم توی اتاق و درو بستم _الو ~الو سلام _به جا اوردید ~بله شما همون دختره هستید که... _سولانگ.... لی سولانگ ~بله کمی سکوت شد که گفتم ~تصمیمه خودتون رو گرفتید _اممم بله میخواستم بگم خوشحال میشم تا اگه میشه کمکمون کنید اینو که شنیدم از خوشحالی نمیدونستم چیکار کنم بلند شدم و گفتم ~واقعا!!! _بله ~خوب برای اینکه با هم اشنا شیم فردا بیاید به این ادرس که براتون میفرستم _ببخشید اما این ادرست کجاست من شما رو نمیشناسم نمیتونم... ~نگران نباشید فقط یه کافه ی خلوت هست اخه من نمیتونم برم جاهای شلوغ دلیلش رو فردا بهتون میگم _بله پس فعلا ~فعلا گوشی رو قطع کردم اولش باورم نمیشد اما یکم که گذشت به خودم امدم و کلی بالا پایین پریدم و در حالی که سرم توی گوشی بود و لبخند میزدم از اتاق اومدم بیرون که به کسی خوردم نگاه کردم دیدم تهیونگ و جونگ کوک جلوم وایساده بودن تهیونگ: کی بود!؟ ~هیچکی جونگ کوک: با هیچکی نیم ساعت داشتی حرف میزدی تهیونگ: اینجا یکی داره یه چیزی رو پنهون میکنه ~هیچم اینطور نیست جونگ کوک: مطمئن!؟ ~امممم مطمئن تهیونگ: بالخره که میفهمیم لبخندی زدم و رفتم و روی مبل نشستم (از زبانه سولانگ) قطع کردم و لبخندی روی لب هام نقش بست داشتم میرفتم پایین که گوشیم زنگ خورد نگاش کردم بابام بود جواب دادم (علامت باباش+) _سلام بابا +سلام دخترم صداش گرفته بود جوری که انگار گریه کرده بود _بابا خوبی!؟ +اره دخترم خوبم تو چیکار میکنی _منم به یونا و لیا گفتم اومدن پیشم بعد هم کله ماجرا رو براش تعریف کردم +خوبه اما مواضب باشین باشه! _باشه +کاری نداری _نه مواضبه خودتون باشید +باشه تو هم مراقبه خودت باش شب زود بخوا صبحونه فراموش نشه خندیدم و گفتم _چشم و بعده خدافظی تلفن رو قطع کردم و رفتم پایین فیلم رو دیدیم و بعد زود خوابیدیم
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
30 لایک
سر پارت دو میرسن واووو همیشه پنج شیشه و گاهی هم نه یا ده اگه خیلی باشه دیگه بیست اگ صد پارته باشه شصت 😁😂
من خودم بدم میاد وقتی تو رمان کلی طول میکشه تا تازه به هم برسن سریع میرسونمشون به هم داستانو شروع میکنم 😂
😂😂 گشنگ بود♡♡
عالی
بعدیو میزاری یا چی؟😐
متاسفانه نت ها قطع شده بود تستچی بالا نمیومد
😐این ایموجیه خیلی کراشه
میخواه فیکتو بخونم باحاله پارت اولو نخوندم😑😂😂😐