(رز سفید دراکو)+معرفی

سلوووووووووم...این تست اولین داستان و تستتمه...لطفا حمایت کنید....اول میخوام ی بیوگرافی کووووول از خودم بدم بعد بریم سراغ داستانمون...فقط ی چیزی من ی کوچولو اوایل داستانو میزارم چون میخوام نظرتونو بدونم ادامه بدم یا نه پس حتمااااااااااااااا تو کامنتا بگیدد..‌تنکیووو

خووو..نیکم‌ دِنیزه..پاتر/مالفوی/ریدل هد هستم...گروهمم اسلیترینع..‌.بلینکم قبلن ارمیم بودم ولی دیگ نیستم..‌.بیشتر رپ فارسی گوش میدم مث زد بازی..وانتونز..هیچکس...پیشرو..شایع از اینا...رنگ مورد علاقم سبز و نقره ایه(مدیونی فک کنی رنگ اسلیترینهههه😂)...غذای مورد علاقمم پاستاعه..‌. همین دیگ اگر سوالی داشتید بمرسید حتما...

خووو‌...دیگ بریم سر داستانمو(همونطور ک توی اسلاید اول گفتم اینجا ی خورده مینویسم تا نظرتونو بدوم ک ادامه بدم یا نه پس تو کامنتا بگید ادامه بدم یا نه🙂)راستی این دختره نقش اصلی داستانه

همچی از توی قطار هاگوارتز شروع شد...توی کوپه ای بودم ک یک اقا اونجا نشسته بود و انگار خواب بود روی چمدونش نوشته بود ریموس لوپین(پس فهمیدید ک داستان از سال سومه دیگ)و مح داشتم کتاب تاریخچه هاگوارتزو میخوندم ک در کوپه باز شد دو پسر ب همراه یک دختر اومدم تو دختر ک موهای حالت دار پریشانی داشت گف:ما میتونیم اینجا بشینیم؟ گفتم:البته و ب همراه دو پسر دیگ اومدم و توی کوپه نشستن هیچ حرفی نمیزدیم پسر اولی پسری با موهای پر کلاغی بهم ریخته چشمانی ابی ب رنگ دریا و عینکی دایره ای شکل و زخمی در کنار پیشنانیش بود و پسر دیگر موهای نارنجی رنگی داشت و روی صورتش کک مک دیده میشد...پسر دومی(رون)گف:درباره ی اون قاتلی ک از ازکابان فرار کرده شنیدید؟ پسر اولی(هری) گف:اره دختر گف:خیلی ادم کثیفیه من شنیدم اون توی شهر ماگل ها ۱۷ ماگل کشته وحشتناکه پسر اولی(رون):اسمش چی بود اها سیریوس بلک اره اون ادم خطرناکیه ک بلند شدم با حالت عصبانی ولی نه خیلی گفتم:اصنم اینطور نی براش پاموش دوختن اون خیلی ادم خوبیه مهربونه و اصنم وحشتناک نی...(بیوگرافی نقش اصلیو توی پارت ۱ میگم)