
💙
آریانا : من بجای اینکه نقشه لتق (برعکس بخون) تهیونگ میکشیدم باید نقشه لتق(برعکس بخون) تو رو میکشیدم عوضییییی ، سوک : اوکی پس خودت میدونی الان جون کسی که دوسش داری دست منه من تصمیم میگیرم اون زنده بمون یا بمیره ، آریانا : خفهههه شوووو تو الان داری منو تهدید میکنی ؟؟؟؟ ، سوک : تو هر چیزی که میخوای اسمش رو بزار ، آریانا : خفه شووووو من میکشمت سوک میکشمت ، سوک یک سیلی محکم به صورت آریانا زد و تهیونگ همون لحظه سر سوک فریاد کشید و دستاش رو باز کرد و با شیشه ای که باهاش طناب دستاش رو باز کرده بود محکم زد تو صورت سوک و دست آریانا رو گرفت و با سرعت رفتن سمت ماشین آریانا و سوار ماشین شدن و فرار کردن تموم بادیگاردای سوک داشتن دنبال ماشین اونا میدوییدن و تهیونگ با سرعت ماشین رو میروند
تهیونگ اینقد که سرعت داشت اونایی که داشتن تعقیب میکردن اونا رو گم کردن تهیونگ و آریانا باهم به یک پارک که خارج از شهر بودن رفتن و روی صندلی نشستن و تهیونگ شروع کرد به حرف زدن : امیلی میشه یک چیز بگم؟ ، امیلی : بگو ، تهیونگ : تو چرا به سوک گفتی که میخواستی نقشه... ، امیلی : لطفا ادامه نده ... خیلی چیزا هست که تو نمیدونی ، تهیونگ : چ..چی ، امیلی : میترسم بهت بگم که رابطمون خراب بشه ، تهیونگ : من همیشه پشتتم حتی اگه سنگم از آسمون بباره من دست از دوست داشتن تو بر نمیدارم ، امیلی : من...من خانواده دارم و پدر و مادرم نمردن من...من..من برای به لتق (برعکس بخون) رسوندن تو وارد کمپانی شدم 😥 ، تهیونگ : چ..چی ..میگی ..ت..تو 😦 چرا میخواستی با من اینکار رو بکنی؟ ، امیلی : تهیونگ من میترسم بهت بگم 😓 ، تهیونگ : مگه چیزه دیگه ای هم هست؟ ، امیلی : من اسمم آریانا هس نه امیلی من..من..من ایفام(برعکس بخون) هستم😶😓😥 ، تهیونگ : چی میگی😦دیگه دارم ازت میترسم هرگز باور نمیکردم که تو این کارو بخوای با من بکنی یعنی همه چی دروغ بود یعنی تو منو بازیچه خودت قرار دادی؟ واقعا برات متاسفم ،
آریانا : نه اینجوری نیست نیست نیست نیست من بعدش واقعا تقشاع(برعکس بخون)شدم لعنتی من نمیدونم باید چیکار کنم واسه همین میترسیدم که بهت بگم میترسیدم که ترکم کنی و بری ، تهیونگ : ساکت شو حرف نزن اینا نمیتونه منو متقاعد کنه اینو بفهم من بهت اعتماد کردم و تو از این اعتماد سو استفاده کردی ، تهیونگ برگشت بره که آریانا سرش داد زد و باعث شد که تهیونگ پشت به آریانا همون جا وایسه و آریانا با فریاد گفت : میخوای ترکم کنی و احساساتم رو نادیده بگیری؟؟؟ آره؟؟؟؟ چرا برای چی چون میخواستم اون بلا رو سرت بیارم نمیدونم باید چیکار کنم که ترکم نکنی اما از زندگی من خبر نداریییییییییییی ازت متنفرمممم اگه تو هم ترکم کنی دیگه نمیدونم باید چیکار کنم آخه چیکار کنم که پیشم بمونی من بهت نیاز دارم این کارو باهام نکننننن ، تهیونگ برگشت سمت آریانا و دید که اون داره گریه میکنه تهیونگ به خودش لعنت فرستاد که قلب اونو اینجوری شکسته و به سرعت به سمت آریانا میاد و اونو لغب(برعکس بخون) کرد و بهش گفت : منم بهت نیاز دارم تموم زندگی من (با بغض)
خب برو بعدی
امیدوارم خوشتون اومده باشه ، ناظر منتشر کن
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالییییی بودددد عالیییی بوددددد خسته نباشی ❤❤پارت بعد رو زود زود زود زود بزار 😂❤
باشه حتما:)💛
عالی بعدی زود ❤💜😍
چشم نفسم:)
سلام من تازه به تستچی اومدم✌🏻
تستهاتونو خیلی وقته میبینم👍🏻✨
و یه بلینکم🖤💗
ممنون میشم اگه دنبالم کنید🙏🏻💫🥺✨🖤🤍
فالویی عشقم:)💙
مرسی💫🤍✨