غرور غرق در عشق ♡

مرینت: آااااا(خمیازه )از خواب بیدار شدم و رفتم طبقه ی پایین ، مثل همیشه پدر مشغول درست کردن کروسان بود 😋.گفتم : صبح بخیر پدر بنده ! . تام : صبح دخترم به خیر . مرینت: بابا کروسان ها یو از فر بیرون آورد، رفتم و روی اپن نشستم ، شیر رو از یخچال بیرون آوردم و خوردم . تام: هنوزم این عادت تو ترک نکردی ! چند بار بگم با قمقمه نخور ! دیگه ناسلامتی بزرگ شدی 😩. مرینت: بابا خودتم بعضی وقتا آب این جوری می خوری ، بعدشم شما همین دیروز گفتید من هنوز بچم !. تام : خدایا چجوری هنوز یادته 😳. مرینت: 😌. تام : راستی ! تو بودی دیروز گفتی کلاست یه ساعت زور تر شروع میشه😁🤔.مرینت: ای داااااد🤯

مرینت: سریع لباس عوض کردم و کیفم و برداشتم .داشتم میرفتم که پدرم گفت: کروسان؟ . مرینت: نمی خورم دیرمه! .باعجله بیرون رفتم . وقتی رسیدم مدرسه یه دقیقه به اومدن معلم جون گذشته بود . جام نشستم و یه نفس عمیق کشیدم . آلیا : خب ؟ حالا حق با کی بود 😏. مرینت: باشه بابا تو راست گفتی من دیر اومدم 😑. کلویی: و شرط مون این بود که آخرین نفر پول کافه رو حساب کنه 😏. مرینت: بی انص.افا من هروز حساب میکنم😫. الیا: هی معلم اومد !

مرینت: خانم رز اسمیت اومد داخل کلاس و به همه سلام کرد، بعد گفت: بچه ها امیدوارم آخرین روزی که پیش تونم رو به خوبی بگذرونیم! . مرینت داد زد : چیییی! 😨. رز اسمیت: مرینت جان به تو که یه هفته پیش خبر دادم😊. مرینت: اما ...اما ...نمی تونید ! ...نمی تونید برید!😨. رز اسمیت: نمیشه نرم لندن عزیزم 😊. مرینت: رفتم تو ب...غ...ل خانم رز . اون وقتی مادرم م.ر.د برام مادری کرد و ...جدای ازش سخته (ناظر منتشر کن )

مرینت: بعد از عزاداری مون من یه راست رفتم خونه کلویی و آلیا هم حالمو می فهمیدن . ............*......*......*......*......*.....* مرینت:چند هفته گذشت، با خانم رز تلفنی در تماسم .امروزم جمعه است و با آلیا و کلویی قراره بریم سینما! 😁. داشتم به سمت مترو میدویدم که خوردم به یکی و افتادم زمین . آدرین: هی ، چشت ک.وره 😒.مرینت: من کورم تو چرا نمی بینی 😠. لوکا: بیا بریم آدرین الان بحث می کنید 😖. آدرین: شرمنده که تو ریزه میزه ای 😒😠. مرینت: 😤. کلویی: مرینت و کشیدم تو مترو تا درد سر نشده . لوکا: به زور با نینو و فیلیکس و نیت و مارک ! مغرور خان و بردیم !😞😓

مرینت: وقتی برگشتم بابام گفت میخواد واسم معلم خصوصی بگیره! این خیلی بده ! بدتر از اون این ه که یه برنامه ریز هم میخواد بگیر😩! .................................................آدرین: شب بود و خواب بودم که صدای کیبورد گوشی رو شنیدم بیدار شدم و به نینو یه نگاه انداختم که یهو نیت گفت: این نینو ش.م.اره ی دخ تر موفر فری رو گرفت‌ه الانم برای سیصدومین بار رفته قاتی مرغا !آدرین: نینو میخوابی یا یکی بخ.واب.ونم زیر گوشت😒.نینو: اِه ! قشنگ زد آسفالتم کرد😳.آدرین: حقته ! حالا هم کپه ی م.ر.گ.ت رو بزار !نیینو:😐

خوب بود؟ تا بعد