باورم نمیشد همچین چیزیرو بلند گفتم!
گفتم:نه نهههههه منظورم یه چیزدیگس یعنی گفتم امم چیز لعنتی عجب موقعیتیه همیننننننن
چشمش رو بست و سرش رو پایین انداخت انگار داشت فکر می کرد .
صدای بمب همه جارو فراگرفت .گوشم سوت میکشید.
سرش رو بالا آورد و توی چشم هام نگاه کرد و گفت :فردا ساعت 9 شب خیابون آکسفورد بیا چیزی باید بهت بگم
و من رو بلند کرد و به خیابون قبلی رسوند و من رو کنار ماشینم گذاشت
گفت:فردا خیابون آکسفورد مراقب باش با احتیاط رانندگی کن
چشم هام برق زد رفتنش رو تماشا کردم.سرم درد می کرد .
کاش این یک رویا نباشه.یعنی چیکارم داره فردا نکنه به خاطر حرفی بود که بهش زدم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟استرس تمام وجودم رو فرا گرفت.بعد از 6 دقیقه رانندگی به تررافیک خوردم ساعت 24بود.
سرم رو به بالشتک ماشین تکیه دادم و از فرصت تراففیک برای استراحتم استفاده کردم.بزار ببینم اگ برایان بفهمه با اون مرد فردا میخوام برم بیرون عصبانی میشه؟صبر کن فردا شنبست
برایان گفت شنبه شب...........سالن رقص....چیکار کنممممممممممممممم
اگه نرم ناراحت میشههه.........ولی این پسره خیلی جذابه اگه نرم دیگه نمیتونم ببینمشششش وای خدااااااا خیلی فشار رومههههههه
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
17 لایک
ازت التماسسسس میکنم پارت بعد رو امروز یا فردا بذاررررر😭😭😭😭تو رو خداااا خیلی خوبههههههههه
تازه به جاهای خفنش داره میرسههههه
لطفااااااااا امروز یا فردا بذاررر
امشب حتما میزارم
مرسیییی
قسمت 4 اومد
عالیییی بوووود خیلی کنجکام بدونم چی میشه🌝🌝🌝🌝🌝💕💕
🌞🤍
خوب نبود، چون فوقالعاده بوددددد فوق العاده ✨🫐
باید چاپش کنی🙂
پارت بعد رو زودتر بده⚡
چچچشممممممممممم
عالی عالیییی🦔👌🏾
مممممرسییییییی
پارت بعدییییی
🎨🎨🥺🥺