
پارت ۴
ساعت ۳ و ۳ دقیقه و ۶ ثانیه صبح رستوران فردی فزبر پیتزا.ماشین کارا (کارا به ماشینش تکیه داده) داره از نگرانی میترکه. کارا:وایییی خدا اگه نتونه چی؟نقشش چی بود؟(جودی بهش نگفته قراره با در باز توی دفتر نگهبانی بخوابه🤯آخه کدوم آدم عاقلی توی رستوران فردی فزبر پیتزا با در باز میخوابه؟)آیییی خدااااا اگه این دختر منو دق نده یا سکته نده .... (صدای جامپ اسکر ربات ها و جیغ جودی) کارا:جودییییی!(میدویه سمت صندوق عقب و شروع میکنه گشتن)میدونستم!(یک تارانتولا رو میندازه اونور😦)میییییییدوووونستم که نباید بیام اینجا!(استخر بادی😧)کو گوش شنوا؟(درخت😨)نگران نباش جودی!(اره برقی😰)الان میام به نجاتت!(یک آدم😱البته دارم شوخی میکنم این پرانتز ها جنبه فاز دارن آخر هم همون قابلمه ته صندوقو برداشت)کارا:آآآآآآآآآآآی نننننننننننفففففففسسسس ککککککککککککش در رو میکوبه و از چیزی که میبینه خشکش میزنه
فردی و جودی دارن دعوا میگیرن و فاکسی اون وسط جلوشونو گرفته تا به همدیگه نزدیک نشن فردی:دختره پرو به چه حقی با من این طوری رفتار میکنی؟ جودی:تو از همه بدتری خرس تنبل! فقط بلدی یک شعر مسخره رو دوباره و دوباره بخونی! فردی:حداقل من ادب یاد گرفتم!مثل تو بی ادب نیستم!بیتربیت بی نزاکت! سر کلاهم شرط میبندم که هیچ جا بهت کار نمیدن! جودی:درسته اما من حداقلش روی دستم ۵ تا انگشت دارم😜(اونها چون رباتن انگشت هاشون حداقل ۳ تاست😆)فردی:هییییی!😢(یک قدم میره عقب)چطور میتونی انقدر سنگدل باشی ای!صبر کن!تو یک قهوه ای پوستی بایدم سنگدل باشی!(توهین میکنه به رنگ پوستش)جودی:چطور جرئت میکنی!مگه من چیکارت کردم؟! فاکسی:فردی این دختر(منظورش این نیست که الیزابته منظورش اینه که این جنسیتش زنه) ویلیام افتن نیست! فردی:خب که چی؟!بانی رو نگاه کن!کفش اون از صورتش در نمیاد.کارا نگاه میندازه و میبینه دمپایی جودی توی ماسک بانی گیر کرده و چیکا داره سعی میکنه درش بیاره(در حالی که سر بانی رو با پا گرفته و با ۲ تا دستش دمپایی رو!😅)چیکا:چه طوری انقدر محکم زدی؟کف کفش چسب ریختی؟ جودی:خرس بی خاصیت! فردی:دختره ی قهوه ای پوست! جودی:آخی!آخی!چی شدی؟دنبال یک مرده رفتی اوخ شدی؟ فاکسی:جودی داره به منم توهین میشه! جودی:ببخشید فاکسی:گابریل منم سیاه پوست بودم فردی:چاخان نباف!کل طرفدار ها دیدن تو سفید پوستی! جودی: ها؟راست میگه! من:اواااا ببخشید تقصیر من بود😅 فاکسی:تو کی؟ من:راوی داستان فاکسی:چه داستانی؟ من:داستان شما جودی:جدی؟!داستان ما کجا میره؟من:تستچی فاکسی:کسی هم میبینه؟ من:معلومه!یک کاربر به نام آب معالتر(اشتباه نوشتم؟) و یکی از دوست های قدیمیم به نام joker.d و𝐒kelita که فن بازی شمان فردی:چه بازی؟ من:پنج شب در کنار فردی فردی:اون بازی به نام منه؟ من:بله که هست فردی جونم😍جودی: باید داستان رو پیش ببریم نه؟ من:صبر کن !(دوربین رو به سمت خودم میچرخونم) همین الان برو اون آب حلال و joker.d و یکی دیگه هم هست یک داستان مینویسه که دوستش دارم(ازت متنفرم مرینت نویسنده: Crybaby)و 𝐒kelita فالو کن مگرنه شب میام تو خوابتون نمیزارم بخوابین بریم سر داستان جودی:خرس بدردنخور! فردی:دختره ی بی چشم و رو!(فردی ازت بیشتر انتظار داشتم) جودی:تو حتی نمیتونی از پس یک در بر بیای فردی:چی گفتی فاکسی:وای خدا.....بچه ها دارن نگاهمون میکنن.! جودی:اه کارا! فردی:سلام جودی:کارا؟ کارامیفته جودی:نازک نارنجی!
کارا؟کارا! کارا آروم چشمهاش رو باز میکنه.کارا:وای خدا!ببینم هنوز اونجایی.بگو منو با ماشین بردی خونم!جودی:کارا،سوئیچ رو پیدا نکردم کارا:چییییییییییییییییییییییییی فاکسی:سلام ملوان دریایی!تازه کارمون چطوره؟ جودی:خوبه کاپیتان پشمالو! فاکسی:یااااار به من نگو کاپیتان پشمالو!مگرنه میخورمت!جودی:صب کن چی؟ کارا میشینه و پاشو میده بالا.با یک شدتی که کفش پاشنش از پاش در اومد و با دست گرفتش.کارا:نگران نباش جودی!من ازت مراقبت میکنم!جودی:فریتز!فرار کن! فاکسی تا میاد فرار کنه کفش پاشنه ی کارا میخوره تو پشت سرش.(پنج دقیقه بعد)همه ربات ها رفتن دفتر نگهبانی پناه گرفتن.فردی:چیکا در سمت چپ امنه؟چیکا:امنه! فردی:بانی؟ بانی:امنه فردی:در ها رو باز کنید! تا در رو باز میکنن با کارا که پشت در وایساده بوده!طرف میشن.کارا میاد تو:پس شما بودید که به جودی دست زدید؟و به تمام ربات ها یک کفش پاشنه تقدیم میکند.
جودی مجبور میشه ماسک تمام ربات ها رو عوض کنه! جودی:خیله خب.نقشه از این قراره!توی این مدت اون مرد خرگوشی دست بکار نشده و گم شدن هیچ کودکی هم گزارش نشده.این یعنی اون توی شلوغی کار هاشو انجام میده.پس یک کاری میکنیم.شما ها باید...و نقشه رو براشون شرح میده صبح روز بعد:(شایدم پارت بعد😅)
هنری:ببینم این نگهبان شب میتونه رکورد اونیکی رو بشکونه و توی یک شب اخراج شه؟در رو باز میکنه و منتظر شروع نمایش میشه.چیکا:سلام بچه ها! بانی:سلام به والدین خوب و گرامی هنری:هاااااا؟😶😶😶😶فردی:سلام به همه ی شما ها! چطورید؟خوبید؟نیستید؟یکی از بچه های نوجوان :آخه اینها خیلی 🤬🤬🤬🤬چرا باید بیام اینجا مامان؟فردی:نهههههه!ما واقعا🤬🤬🤬؟هق هق هقققق! بقیه ربات ها هم اینکارو کردن بانی:قلبببببم! چیکا:چطوری میتونی انقدر ظالم باشی؟ بچه ها:چطوری در مورد فردی اینطوری حرف میزنی؟ها؟ و با دست بهش حمله میکنن و مثل کنه بهش میچسبند. بچه ها:عذر خواهی کن! فردی:هاهاها!طعم قدرتت فزبر را بچش!(با یک ژست مشت کرده)بانی:حملهههه! مامان ها: وای خدا چه بامزه! پسر نوجوان:مامان کمکم کن!تو که نباید بخندی!مادرش:ببخشید ولی آخه خیلی بچه های کیوتین🥺❤پسر:مامااان!(بعد ماجرا)فردی:این یک خرس بادکنکی برا تو.یک مارمولک برا تو.بانی یکی محکم میزنه پشت فردی. فردی:اوهوی!کی منو زد؟ بانی:چیکا(بهش اشاره میکنه) چیکا:ها؟! فردی:چیکا؟ (چیکا فرار میکنه)فردی:وایسا ببینم!(و همراه چیکا از صحنه میره پایین)چیکا:فردی من بیگناهم! فردی:آدم بیگناه فرار نمیکنه!نه ببخشید ربات!بیا اینجا!چیکا نه! فاکسی :یاااااار!بعد هر دو رو میگیرد:دارین چیکار میکنین؟ببینید جمعیت ترسیدن!فردی و چیکا:ببخشید کاپیتان پشمالو! فاکسی:یاهار. به من نگو کاپیتان پشمالو!بعدش تعظیم کوتاهی میکنه. فاکسی:کمک میخواین؟بعد میره سمت آشپزخانه و پیتزا ها رو میگیره و میزاره سر میز ها.پیتزا فروشی به خاطر اینکار ها شلوغ شد...خیلی شلوغ!ویلیام:امروز نه!تازه اسم رستوران برگشته
شب دوم:فاکسی جلوی در می ایسته. فاکسی:جودی! جودی:ها؟فاکسی ببین چیکارم کردن!جودی باورش نمیشد!......فوری از اتاق فرار کرد و فاکسی هم دنبالش افتاد
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
میشه زودتر پارت بعدی رو بزاری .
وای واقعا؟یعنی واقعا خوشت اومده؟
آره خوشم اومده
همم من که می گم تو انقد زحمت می کشی یه چنل یوتیوب یا آپاراتی بزن سه گانه اصلی فناف یا فزبر فرایت یا پیزا پلکس رو کتاباشو ترجمه و تعریف کن[=
آپارات پول میخواد مامان و بابام اجازه ی یوتوب ندادن🙂💔
آپارات پول نمی خواهد که
برای عضویت مگه نمیخواد؟
نه
عزیزم آپارات پول نمیخواد من تو آپا رفتم پول نخواست
من فالوت کرده بودم ولی نمد چجوری فالوم پرید
فقط خود تستچی میدونه🤐
جررر تو فنافری🗿☘بلاخره ی فنافر گاچایی پیداییدمم🗿✊🍀
بلهههههههههههههههههههه منم پیدا کردم!هرچند تو منو پیدا کردی
درسته🗿ولی خوشحال شدم دیدم تو تستچی فنافر گاچایی مث من هس🥲🍀
منم😃
خیلی کمیابی!
توهمTvTخوشحال شدم از اشناییت^^🍀💜
منم
* جیغ زدن *
خیلی خوب بودددد •-• 💖
(از خوشحالی ذوق مرگ شدن)میسیییییییی
دقت کردی تو داستان بودی؟
آره •-• 💖
💝💝💝