ناظر ممنون میشم منتشر کنی💖🎀
که گوشی الی زنگ خورد الی_الو_سلام الیا هستید درسته؟_بله خودمم وشما؟_نینولاحیف هستم اگه مایل هستید امشب ساعت۸یک مهمولی و پارتی در**** داریم شما و دوستت هایتان به این مهمولی و پارتی تشریف بیارین_ام خوب حتما باید باهاشون در میون بزارم_حتما الی:ام بچه ها امشب مهمونی و پارتی توی****هست بریم؟زویی:من که موافقم کلویی:مشکلی ندارم بریم مرینت:ام اگه الی بیاد منم میام الیا:خوب پس همه میریم...وایسا من لباس ندارم مرینت و کلویی:منممم زویی:من دارم ولی باید بخرم خوب مجلسی میخریم الان مثل اومدیم بزرگ ترین پاساژ پاریس الیا:خوب بیایین بریم مرینت:یک دور توی مغازه گشتم ولی اصلا هیچی بهم نیومد الیا یک لباس نارنجی و مشکی تا زانو گرفت خیلی بهش میومد من زویی و کلویی هیچی نگرفتیم رفتیم توی مغازه بعدی هیچی نگرفتیم الی هی میگفت این و اون ولی هیچ کدوم بهم نمیومد کلویی یک لباس کرمی بلند گرفت من و زویی مونده بودیم
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
10 لایک
🔮آینده ای در خواب🔮اولین داستانم هست بیا تو پیجم و به داستان منم سر بزن🤗 فالویی بک میدم
حتما🍫
عالیییییییییییییییییییی
مرسی کیوتم😍❤
فوق العادهههه🫀🙂
❤😍مرسی اجو خیلب خوبی😍
🙃❤️🔥🤝🏻
🍓🍭
عالیی
❤😍مرسی
عالییییییییییییی بوددددددددد
بعدییییییییییی
فردا😄💖🎀