
اینم پارت2💫
از زبان تو:صبح بیدار شدم یوهیون خیلی کیوت خوابیده بود پس بیدارش نکردم و رفتم آماده شم یه ساعت بعد رسیدم سر فیلمبرداری که دیدم جیمین دوستشو هم آورده😐 کارگردان:خب این قسمت چون سخته و چند تا از بازیگر ها هم نیومدن پس فقط جیمین و شینهه تمرین میکنن و بعدش هم میرین جیمین:وای کوک خیلی خوش قدمی کوک: خواهش 😂 دو ساعت از تمرین گذشت که گوشیم زنگ خورد بیمارستان بود با شنیدن حرف پرستار ناخواسته گریهم گرفت پاشدم و کیفمو برداشتم و سریع خودمو رسوندم بیمارستان
گفتن که یوهیون تصادف کرده ولی تنها نبوده و... یه دختر باهاش بوده بعد شنیدن این حرف رفتم بالاسر یوهیون که کاملا سالم بود شینهه:اون دختر کیه یو هیون:صبر کن بهت توضیح میدم شینهه: منتظرم بگو یو هیون:اون دختر اون همکارمه شینهه:هی معلوم نیس چند ماهه کدوم گوری بودی و به من گفتی که مامورئت کاری بوده خب نامهش کجاست چون بهت اعتماد کردم سوءاستفاده کردی آره؟؟چون میدونستی کسی رو ندارم این کارو کردی؟؟؟ یو هیون:خب حالا که خودت میخوایی همه چیز بین ما همین جا تموم میشه با این حرفش به شدت عصبانی شدم و بدون هیچ حرفی رفتم بیرون اگه عاشقم بود دوری از من اینقدر براش راحت نبود تمام مدت سو استفاده از شهرت و مقام و تنهایی من کرد🥺 همینجور داشتم میرفتم تو حیاط بودم یه جا خلوت که خوردم به سینه یه نفر پاشدم عذر خواهی کردم و رفتم که کلاه هودیمو کشید
جیمین:میخواستم کل مدت بهت بگم که یو هیون دوست منه و داره بهت خیانت میکنه با این حرف جیمین کلا از زندگی سیر شدم که دیدم بغلم کرده
خواستم خودمو از بغلش بکشم بیرون ولی گریه میکرد و همینجور که میخواستم برم گریهش بیشتر و بیشتر میشد منم بغلش کردم که دیدم دوستش از اونور با سرعت ۲۰۰کیلومتر بر ساعت داره میاد
دوستش اومد و یکم آرومش کرد بعد از من خواست که برم خونه منم رفتم اصلا ناراحت نبودم چون سو یو هیون لیاقتموو نداشت پر رو😐
یکم غذا خوردم و زنگ زدم به لنا که بیاد بعد سیر تاااا پیاززز و خورشت و برنج داستانو براش گفتم دیدم داره میمیره از خنده لنا: وا وا ییییی دخترر😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂جرررررررررررررررررررررررر یعنی یه زره هم ناراحت نیستی😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂 شینهه: نه لنا:اهم باش باشه تو همین حال و احوالات بودم که شماره ناشناس بهم زنگ زد جواب دادم دیدم جیمین عه
جیمین:سلام شینهه ببخشید زنگ زدم میتونی فردا بعد از ظهر ساعت ۷بیایی رستوران ایتالیایی همه هستن (عوامل سریال) شینهه: امم خوب باشه جیمین:البته اگه حالت خوب نیست میتونی نیایی شینهه:چرا حالم خوب نباشه پسرهی ... زرشک البته ببخشید به رفیقت توهین کردما جیمین:نه عیبی ندارع بای شینهه:بای
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود🤩😍🤩😍
بی صبرانه منتظر پارت بعدم🤩😍
خییییییلی خییییلی خوب بودددددد 😘
عالییی بود عاجی جون