𝓂𝓎 𝓈𝓉𝓇𝒶𝓃𝑔𝑒 𝓁𝒾𝒻𝑒 p22

ولی امسال فرق میکرد دراکو رو هم داشتم که براش نامه بنویسم . تو راه برگشت از هاگوارتز با پانسی و هری و دراکو و هرمیون و رون و فرد و جرج و جینی چپیده بودیم تو یه کوپه و باهم شوخی میکردیم خیلی تو راه برگشت بهم خوش گذشت . راستش حتی اومدنی به هاگوارتز فکرش رو هم نمی‌کردم قراره برگشتنی دراکو رو اکه ازش متنفر بودم به عنوان doy frendam ببینم .

خلاصه رفتیم دروسلی ها و باز هم غذای دادلی رو خوردیم . دراکو هر شب برام نامه می‌نوشت و نامه ها این شکلی بود . به نام خدا سلام گوجه فرنگی چطوری 😂 دلم برای نق زدنات تنگ شده م.ی.م.و.ن.م پایان >love you

از زبان هارلی :« خلاصه همین چیزا بود که از دراکو خوشم اومد مثل پسرای دیگه نیست که رمانتیک باشه قشنگ با هم شوخی میکردیم ف.و.ش می‌دادیم ، از کلماتی مثل میمون ، خر و ... برای ابراز علاقه استفاده میکردیم . راستش از همون اول از رمانتیک بازی بدمون میومد بیشتر برای هم رفیقیم تا ع.ش.ق

تازه دراکو یه دوربین داشت که در هر شرایطی ازم عکس می‌گرفت مثلا در بیمارستان و در گریه کردن خلاصه با اون عکسا ازم آتو داشت 😂 مثلا اگه جلوی طلوع خورشید بودیم به جای اینکه سرمو بزارم رو شونش و حرف های عاشقانه بزنیم با هم شوخی میکردیم و مسخره بازی در میاوردیم بعدش از خنده نمیتونستیم نفس بکشیم .

الان خیلی دلم براش تنگ شده ، بی صبرانه منتظرم ترم جدید شروع بشه که ببینمش . البته بابای دراکو نمیدونه که دراکو حتی با من حرف میزنه .(خدا بخیر کنه خشم لوسیوس 🤢) ولی اگه بخواد مخالفت کنه جلوش وای میستم ♥️😐