Hi guys 😊😀
اونجا ظلمات بود تاریک و هیچی هم اونجا نبود . یکم رفتم جلو نه صدایی شنیدم نه چیزی دیدم جلو رفتم تو تاریکی وایستاده بودم که یهو دو نفر از پشتم داد زدن :« تولدت مبارک هارلی . پشتم رو نگاه کردم و دیدم فرد و جرج از پشتم با کلی فشفشه اومدن تو . وقتی اونا اومدن روی میز پر کادو و کیک و شیرینی و آبمیوه و کلی چیز دیگه شد . بعد از نیمبوس ها اومدن پایین و ب.غ.ل.م.کردن و بهم تبریک گفتن .
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
5 لایک
https://testchi.ir/tests/865078 به تستام و مسابقه هام سر بزنید ممنون میشم 💖💕💜🖤🥺🥺
فالوم کنید بک میدم 🖤💜💖🥺🥺💖
https://testchi.ir/challenges/25802
تو تست هام و مسابقه هام شرکت کنید 💖🖤💜🥺
فالوم کنید بک میدم💜🖤💖🥺