10 اسلاید صحیح/غلط توسط: Jisoo 💙 انتشار: 4 سال پیش 127 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
همه باید دست و جیغ و هوراااااااااااااااااااااااااااا 😁 دیگه. عروسی، عروسی، عروسی، عروسی، عروسی، عروسی
ا/ت:باورم نمیشه که دارم عروس میشم.
سوزان:وقتی لباسا و ما رو درست کنی باورت میشه.
ا/ت:باشه بابا چه عجله ای دارین.
لوسی:ما عجله نداریم در شده.
ا/ت:اهنگمونو یادتون نرفته.
سوزان:یادمون بره اونم روز عروسی.
ا/ت:پس حاضرشیم میگم لباس عروسمون چه رنگی باشه.
لوسی:اوم سفید دیگه مثل پسرا خل مشنگیتون همینه دیگه به این نمیگن سلیقه.
سوزان:خب خانم با سلیقه خودت درست کن.
ا/ت اروم به پرواز در میاد و دستاشو تکون میده و لباس های فرمانروایی مخصوصش تنش میشه و برای لوسی و سوزان هم در همون رنگ و شکل لباس ضاحر میکنه.
سوزان:لین.. این خیلی قشنگه.
لوسی :پس ارایش چی.
ا/ت جوری اونا رو ارایش میکنه که خیلی خوشگل میشن و همین طور خودشم ارایش میکنه.
رزی، دخترا شما چرا نمیرین ارایش... گاه.
لیسا:چی شده.... عه شما.
رزی:وای چقدر خوشگل شدین.
جیسو و جنی ایول بابا حال کردم.
ا/ت:بیاین شماهاهم ست بپوشین با ما چند تا لباس شیک مجلسی هم اونا میپوشن و ا/ت ارایششون میکنه.
ا/ت:وای خدا هممون عالی شدیم.
لوسی:بریم.
خب اونا میرن سمت عروسی.
بلی
تهیونگ :پس اینا کی میان.
کوک:نمی دونم خیلی دیر کردن.
جیمین :مثل تو فیلما عروسی ول نکنن برن.
تهیونگ و کوک:حرف مفت نزن.
تهیونگ :عه اومدن.
کوک:وای پسر چه خوشگل شدن.
جیمین :من که نشناختمشون.
تهیونگ یک لبخند ناز میزنه.
ا/ت:خب ما یک غافلگیری داریم و سه تا میکروفون بر میدارن و با هم میخونن یک اهنگ سه نفره ی خوشگل.
وقتی تموم میشه پسرا ازشون میگیرن و اونا هم یک اهنگ میخونن بعد کلی فشفشه سوت و جیغ و هورا اصلا نگم دیگه چون سکته میکنم.
عروسی تموم میشه
تهیونگ :بیا بریم خانم خوشگله
ا/ت: ولی من می خوام برم پیش خواهرای بلک پینکم.
تهیونگ :از این به بعد نمیزارم بری جای اونا.
ا/ت:عه نامردی ما بهشون قول دادیم پنجشنبه و جمعه بریم اونجا بخوابیم.
تهیونگ :پس ما چی
ا/ت: شماها که از بی تی اس کناره گیری نکردین بابا شماهاهم پنجشنبه و جمعه برین اونجا.
تهیونگ :ا/ت اذیت نکن.
ا/ت:خیلی خوب باشه فقط جمعه میریم.
تهیونگ :😐 فرقی کرد.
ا/ت:همون یک روز اضافه میکنم تا فرقشو ببینی.
تهیونگ :باشه بابا شوخی کردم.
ا/ت :حالا شد 😄
تهیونگ :🙄🙄🙄
ا/ت گونه تهیونگ و 😘 و میگه ناراحت نشو عزیزم.
تهیونگ :بریم خودشیرین.
ا/ت:بله دیگه به این میگن خودشیرینی که هیچ وقت رو دست نداره.
دو ماه بعد
بلی
لوسی:اخ جون امروز می خوام با خواهرم بریم خونه ی بلک پینک بخوابیم دلم برای خوابیدن باهاشون تنگ میشه.
کوک:ولی شما که هر روز همو میبینین.
لوسی :الان حسودی میکنی.
کوک:اره حسودی میکنم چون دلت برای اونا بیشتر از من تنگ میشه.
لوسی:اخی عزیزم.
میریم جای سوزان
سوزان:خداحافظ 👋 من رفتم.
جیمین :باشه من الان دارم میرم خونه ی تهیونگ برو به سلامت.
ا/ت:کاری نداری تهیونگ.
تهیونگ :با ناراحتی نه ندارم.
ا/ت:خب براتون شام که درست کردم خونه رو هم جمع و جور کردم بستنی تو یخچاله گیم هم که بی تی اس میان اینجا بازی میکنین فقط اینجا رو کثیف نکنین.
تهیونگ :چشب و پسرای بی تی اس میان و سلام میکنن.
ا/ت:سلام من دیگه میرم شما راحت باشین خداحافظ 👋.
بی تی اس :خداحافظ 👋
هم ا/ت میره خونه منفجر میشه از سرو صدا کثیف کاری و اوه که نگم.
همه اومده بون حتی جونکوک و جیمین.
ا/ت:واییییییییییی سلام خواهرا دلم براتون تنگ شده بود 😍😍
سوزان:چقدردیر اومدی.
ا/ت:به خاطر اینکه یک دوربین نامحصوص گذاشتم اونجا.
لوسی:چراااااا.
ا/ت:چون خونه رو بهم نریزن.
رزی:کجا کار گذاشتی.
ا/ت:همه جا میره الهه ی پیام رسان و گذاشتم.
ا/ت:اييييييي.
جیسو:چی شد
ا/ت :معدم درد گرفته.
جنی:نکنه....
ا/ت:نه بابا اصلا.
لیسا:خیلی درد میکنه.
ا/ت:اره هم میسوزه و هم درد میکنه
تموم شد دردش هیچی نبود.
سوزان:می خوایم چیکار کنیم.
لیسا:خوشگذرونی 😁
لوسی:من حاضرم بریم شهربازی به نظرم.
رزی:بعد بریم کافه.
جیسو :بعدشم شام در فست فودی.
جنی:عالیه بریم.
ا/ت:فقط ایندفعه نمیزارم برین جای وسایل بچه گانه ها.
لوسی :ا/ت امشب و بخوای خراب کنی میکشمت.
ا/ت:اگه تونستی بکش 😛😝
بلی
اخر شب.
لوسی :بیاین همه تو حال بخوابیم.
سوزان:باشه خوبه.
ا/ت:فقط لطفا همه گوشیاتونو بدین سریع.
جیسو :برای چی می خوای.
ا/ت:برای که برندارین استفاده کنین. یک امشبو با همیم.
میریم خونه ی ا/ت.
تهیونگ :وای بچه ها فردا ا/ت میاد گفت اینجا رو کثیف نکنیم.
نامجون :فردا همه با هم تمیز میکنیم.
شوگا:راست میگه من خستم باید بخوابم.
میریم جای بلک پینک.
ا/ت:چییییییییییییییی 😰 😱 زدن خونه رو کثیف کردن دخترا سریع بخوابین فردا صبح زود قبل از اینکه بیدارشن باید تو خونمون باشم.
رزی:😄😂از دست تو
جنی:خب یک دقیقه تمیز میکنی.
ا/ت:اینطوری تنبل میشن و خرابکار.
شب بخیر.
بلی
طی دو ساعت در جلسه الهه ها هم حاضر میشه.
صبح 7 تا گوشی با هم زنگ میخوره همه با هم میان پایین جیغ میزنن دزد دزد.
ا/ت:ساکت باشین ببینم ترسوها.
تهیونگ :تویی عزیزم چه زود برگشتی.
ا/ت:انتظارشو نداشتی نه.
جین:خیلی ببخشین زن داداش خونتونو خراب کردیم.
جیهوپ :حالا از کجا فهمیدین.
ا/ت:از طریق الهه ی پیام رسان.
جیمین :میشه اینبار و ببخشید.
ا/ت:متاسفم.
ا/ت:ایندفعه نمیبخشم سریع تمیز کنین.
همه رفتن سر یک کاری یکی تو اشپز خونه یکی میز و جمع میکنه یکی هم گرد گیری یکی جارو میزنه و.......
ا/ت:خوبه بس برین ممنون، من میرم بای.
تهیونگ :تو که الان اومدی.
ا/ت:اومدم چون اگه نمیومدم همینم تمیز نمی کردین.
تهیونگ :ظالم.
ا/ت:تازه کجاشو دیدی. خداحافط من میرم کمپانی شمام برین حاضر شین یک ساعت دیگه باید کمپانی باشین موندم مدیر برنامه هاتون خودش و نمیکشه از دست شما اگر دیر برین اون تنبیه میشه.
تهیونگ :باشه رفتیم 😒
ا/ت:صبحانتونم کامل بخورین.
بلی
ا/ت:سلام دخترا.
دخترا:سلام.
ا/ت:لوسی تو برای جونکوک چی خریدی.
لوسی :نمیگم.
ا/ت:سوزان تو چی خریدی.
سوزان :منم نمیگم شرمنده.
ا/ت:من چی بخرم خوب عه.
اها فهمیدم چی کار کنم شماها تمرین کنین من یاد دارم.
رزی:تا یک ساعت دیگه کنسرت تک نفرت شروع میشه.
ا/ت:می خوام تا سرزمین االهه ها برم باز دوباره برمیگردم.
ا/ت به سرزمین الهه ها میره و اونجا یک کارایی میکنه و بر میگرده.
ا/ت:خب من چه لباسی باید بپوشم.
این خوبه.
بعد میره سر کنسرت تک نفرش.
بی تی اس هم میان تو کنسرت.
تهیونگ : واقعا که دختر خیلی خوبیه.
جیهوپ :داشت ما رو میخورد.
تهیونگ :خب بخوره جوری که ما خونه رو کثیف کردیم هر خانمی میبود همین کار و میکرد.
کنسرت تموم میشه.
ا/ت من برم دیگه.
تهیونگ زنگ میزنه به ا/ت.
ا/ت:سلام عزیزم جانم کاری داشتی.
تهیونگ :سلام بیا دم در.
ا/ت:چی دم در. 😳
تهیونگ :اره دم در پس کجا.
ا/ت:رفتم در و باز کردم دیدم تهیونگ با یک ماشین که پر شده بود از بادکنک وهدیه و کلی گل کاری شده بود.
تهیونگ :سالگرد روزی که برای اولین بار دیدمت مبارک.
ا/ت:عه راست میگیا یک سال پیش مثل الان همو تو هواپیما دیدیم.
تهیونگ :اره مگه یادت نبود.
ا/ت:دیدم لوسی و سوزان رفتن کاددو گرفتن حتما جیمین و کوک هم کادو گرفتن نه.
تهیونگ :اره
بلی
ا/ت:خوب پس حالا نوبت غافلگیری منه چشماتو ببند.
تهیونگ چشاموشو بست.
ا/ت:چشماتو باز کن.
تهیونگ واو 🤩 🤩 🤩 🤩 🤩
ا/ت:خوشت اومد.
تهیونگ :این فوق العاده است.
ا/ت:اینجا سرزمین الهه هاست که گفتم تزئینش کنند براتون.
تهیونگ :من فکر کردم تو یادت نمیاد.
ا/ت:چی من یادم نمیاد حرفت خنده دار بود. تو الان بیشتر دوست داری چی بخوری.
تهیونگ :بستنی خوبه.
ا/ت یک بستنی بزرگ درست کرد و روش کلی تزئین کرد.
ا/ت:بیا اینم از کادو های من 😁
تهیونگ :نمی دونم اگر تو رو نداشتم باید چیکار میکردم.
ا/ت:میدونی اگر منو نداشتی غصه هم کم میخوردی ناراحت نمی شدی گریه نمیکردی.
تهیونگ :😐 😐 😐 😐 😐 😐
ا/ت:خورد تو حالت 😂😂😂
تهیونگ :خیلی ممنون که استادی تو زد حال زدن.
ا/ت:خواهش می کنم وظیفه است 🤣🤣🤣🤣
تهیونگ :دارم برات ا/ت خانم.
ا/ت:راستی هر چقدر اینجا باشیم اونجا زمان نمی گذره.
تهیونگ :چه خوب ولی بریم که باید به جیمین و کوکی هم به رستوران برسیم.
ا/ت:باشه بریم.
بلی
میدونم که این پارت خیلی مسخره نوشتم ببخشین.
بزن بعدی 😍
بلی
ا/ت:خوب اومدیم از اونجا بیرون.
تهیونگ :سوار شو بریم خوشگل خانم.
ا/ت:باشه چشب.
دو سال بعد......
ا/ت:الان سوزان یک دختر داره که 1 و نیم سالشه و اسمش جسیکا و لوسی یک دختر داره که 9 ماهشه اسمش امیلی خیلی جیگرن.
تهیونگ :ا/ت صبح بخیر چه دیر بیدارشدی امروز تو که هیچ وقت دیر بیدار نمیشدی.
ا/ت:هیچی امروز خیلی خوابم میومد نمی دونم چرا.
تهیونگ :عیب نداره بیا بشین صبحانتو بخور.
ا/ت:باورت میشه اصلا اشتها ندارم خودت بخور.
تهیونگ :باورم نمیشه که اشتها نداشته باشی شوخی میکنی.
ا/ت:نه شوخی نمیکنم اصلا حالم خوب نیست سر به سرم نزار .
تهیونگ :می خوای ببرمت.
ا/ت حرفشو قطع میکنه:نه بابا بیمارستان چی من حالم خیلیم خوبه بلند شو حاضر شو بریم که امروز خیلی کار داریم.
تهیونگ :مطمئنی.
ا/ت:اره مطمئنم نگران چی هستی.
تهیونگ :نگران فرشته ی زندگیمم.
ا/ت:فرشته ی زندگیت فهمیده که اگر بر سر اتفاقی بمیره 10 سال طول میکشه تا دوباره زنده بشه و بر گرده همونجا.
تهیونگ :راست میگی.
ا/ت:اره اگر بر سر چیزی بمیرم 10 سال طول میکشه دوباره زنده بشم ولی وقتی میمیرم در دنیای الهه ها میرم و اونجا فرمانروایی میکنم ولی شماها تا اخر دنیا زنده میمونین تو لوسی و سوزان و اعضای بلک پینک و بی تی اس و هر کی که دوسش داشته باشم مثل خانوادم مادرم برادرم کریستوفر.
تهیونگ :خب الان من نگران شدم.
ا/ت:نه بابا نگران چی حالت خوبه فقط این و تازه فهمیدم همین.
تهیونگ :یعنی نگران نباشم.
ا/ت:وای دیرمون شد دیدی بلند شو دیگه.
تهیونگ :باشه بریم.
ا/ت:وای سرم داره دیری بیری میره 😵😵😵حالم خوب نیست.
لوسی :سلام خوبی دختر چته چرا مثل گچ شدی.
تهیونگ :منم حس میکنم حالش خوب نیست.
ا/ت:ای بابا گفتم چیزیم نیست شما برین.
تهیونگ :باشه من میرم ولی خانم لوسی مواظب ا/ت باشین.
لوسی :چشب حتما شما برو.
موقع ناهار :
جیسو:ا/ت حالت خوبه.
ا/ت:اره ممنونم ❤️
جنی:چرا غذاتو نمیخوری نکنه صبحانه زیاد خوردی.
ا/ت:نه صبحانه نخوردم فقط گشنم نیست.
رزی یک ماهی میاره جلوی ا/ت.
ا/ت:حالش بهم میخوره و میره به سمت دسشویی ها.
لیسا:چش شد.
رزی:نمی دونم یک ماهی گرفتم جلوش.
ا/ت:دوباره بر میگرده.
سوزان :خوبی دختر.
ا/ت:عه از ماهی متنفرم.
لوسی :بیا اینجا ا/ت.
ا/ت هان.
لوسی:باید بریم.......
بلی
خب دوستان ببخشین خیلی زشت شده بود راستی یک داستان جدید در مورد کوکی تو راه خداحافظ 👋 👋 👋 👋 👋 👋 👋 👋 👋 👋
تاپارت بعدی راستی کامنت فراموش نشه 💟 💟 💟 💟 💟 💟 💟 💟 💟 💟 💟 💟 💟 💟
دوستون دارم 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝
بلی
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
20 لایک
عزیزم ادامه بدههههه
تو نویسنده عالی هستی😽💖
منتظر بقیه ی داستانات هستم💜
🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭🤧🤧🤧🤧🤧🤧🤧🤧🤧🤧👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍
سلام دوستان ببخشین این خبر و میدم من فقط این داستان و تموم میکنم و دیگه داستان از بی تی اس شاید ننویسم اگر دیده باشید تهیونگ گفته به خاطر داستان ها و شایعاتی که در موردشون هست خیلی ناراحتن و این کارا براشون از هیت هم بد تره من دیگه داستان نمینویسم اگرم بنویسم اسم بی تی اس و نمیارم اما این داستان و تموم میکنم ببخشین 😞😞😞😞
میدونید هر چی فکر میکنم واقعا راست میگن اونا حق دارن من که دیگه شاید ننویسم کلا معذرت 🙏 🙏 🙏 🙏 🙏 🙏 🙏 🙏 🙏 🙏 🙏 🙏 🙏
واقعا هنوز تصمیم نگرفتی پارت بعد رو بزاری یه سال گذستا🙂😭😭😭
عالی بودددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددد😍😍😍😍😍😍
بی صبرانه منتظر پارت بعدیت هستم❤😍❤😍❤😍❤
دوستان من پارت و ننوشتم اصلا و تا بعد عید هم نمی تونم بنویسم پارت بعد پارت اخر 😢 و بعدش میام با یک داستان جدید در مورد جانکوک و ا/ت که اسمشو انتخاب نکردم.
تازه از کجا میدونین حاملست شاید دیدین زخم معده گرفته میمیره البته کی میدونه، 🙄😎❤️
نه به نظر من حتی اگه ا/ت اونجوری که تو داری میگی بشه و زخم معده بگیره نمیمیره به خواطر این که ا/ت قدرت داره و اگه اینجوری بشه تهیونگ خیلی ناراحت میشه و نابود میشه برای همین ا/ت هم چون تهیونگ رو خیلی دوست داره به خواطر تهیونگ خودش و نجات میده و اگر هم که خودش و نجات نده و بمیره همونطور که داخل داستان گفتی ا/ت بعد چند سال البته یادم نمیاد گفتی چند سال زنده میشه و تمام اون کسایی که ا/ت دوسشون داره تا اون موقع زنده میمونن😌😂
خدایی دیدی چه دقتی کردم به داستانت همه اینا رو یادم بود😌😂😂
نگاه کن از اینی که تو داری میگی هم بد تر اتفاق میوفته 😜😁
زود پارت بعد رو بزار🥺⭐❣
عالییییی بوددد💗💗💗💗💕💕💕💕💕💕💜💜💜💜💜💖💖💖💖
وای عالی بود🤩😍🤩😍
توت فرنگی(میوه ی مورد علاقه ی تهیونگی اوپا🥰)
به نظر من حاملست😍😍🤩😍
بی صبرانه منتظر پارت بعدم🥰😇🤩😍
عالی بود چیزی ندارم بگم بی صبرانه منتظر پارت بعدی هستم
💙💙💙💙💙💙💙🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍