سلام عسلای من چطورین ؟ اینم از پارت جدید مرسی برای اینکه هستین
......از زبان نویسنده:...هاری با بهت به جیمینی که بهش مانند چسب چسبیده بود نگاه میکرد قرار بود واقعا از دست جیمین دیوونه بشه هاری با حرص جیمین را از خود جدا کرد کلافه دستی توی موهای خود کشید و دسته ای از موهایش را به بالا هدایت کرد چشم هایش را بست و نفس عمیق کشید تا جلوی عصبانیتی که همین الان هم بهش نفوذ کرده بود را بگیرد با آرامش و کلمه به کلمه گفت: جیمین..آروم باش...من سرطان معده...ندارم..من ...من ..من سرطان خون دارم...و بعد هم سر اش را پایین کرد زبان جیمین بند آمده بود او به شوخی این حرف را زده بود جیمین با رنگی پریده گفت:چی...چی داری میگی هاری..داری منو ایسگا میکنی ....شانه های هاری را گرفت و اورا تکان داد بلند بلند توی صورت هاری داد میزد و گریه میکرد:هاری نه هاری تو سرطان نداری نه به من بگو داری شوخی میکنی لطفا مثل همیشه بعدم کن و بگو اوپا شوخی کردم ببخشید .هاری یه چیزی بگو!!!!!....وقتی سکوت هاری رو دید بلند تر از قبل داد زد و گفت:هاری با توام یه چیزی بگو!!!!!!!!!!!
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
83 لایک
مثلا پین کنی ذوق کنم.... :/
(نکنیا)
حرفات قشنگه
به قشنگی تو نیست
اشک ؟نه بابا خاک رفته تو چشم ...:)
خیلی خوب بودددددددبتطتلزنابخفینتبجابحعقبمتتم
تاحالا انقد با یه داستان اشک نریخته بودن 🥺
دلم برای هاری خیلی میسوزه
عرر تاکومی چنگده تو مهلبونی
قربونت کیوتم😁🥰
:)🍓🥺🌸😹
ساعت ۱ و نیم نصف شب دارم تو تاریکی عر میزنم ایا این درسته؟وجدانت میزاره در خواب نازی من رو به گریه انداختی😭😭😭
خیلی خوب
همیشه فکر می کردم دنیا مهربونه اما نه اون از همه بی رحم تره،احساس کاردک هاری خودمم
که بره خودمم به کسی سعی کردم آسیب نزنم اما خودم بیشتر از همه آسیب دیدم
الی دستت طلا🙂
حرفهای دکتروف خیلی دوست داشتم:))
مرسی ازت الی واقعا الان ک خوندنشون فهمیدم نیازشون داشتم دونگ سنگ گوگولی:))
شاید هاری خیلی شبیهمه نمد:)
ولی اون تیکه ک میخواد عین بقیه عوضی شه و عرضشو ندره رو با گوشت و خون درک کردم:)
دیر خوندم:// ولی... خیلی... پرفکت... بود:// با کدوم قسمت از مغزت اینارو مینویسی:///❤
هعیییی دوست دارم ی بار روی م.ن.ف.ی.م رو نشون بدمااااا ولی نمیخوام کسی رو ناراحت کنم پسسسسسس سخنی ندارم 😐😐😐
بحث رو عوض کنم... نمیدونم چرا مدرسه ها شروع نمیشه... اصن ذوق ندارما ولی نیاز دارم دوستم رو ببینم انقد حرف دارم که حال تایپ کردن شونرو ندارم ...