نه باو
9 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
وقتی اژدها رو اوردم زدیم همه رو له کردی انقدر خفن بود امیدوارم از خواب های سمی من لذت کافی رو برده باشید بااااییی😂😂😂😅
و اژدها رو که اوردم با همه درگیر سد و زدیم همه رو نابود کردیم خیلی خفن بود امیدوارم از خوابم لذت برده باشید بایی😂😂😅😍❤️
اخرییی من و خالم کوکی رو برده بودیم بیرون بعد چون من تو مبل توی حال خوابیده بودم یه چند بار بیدار شدم فقط چشم باز کردم بعد دوباره برگشتم بعد فهمیدم که خوابم یه بار خالم برگشت اما چشم باز کردم دوباره برگشتم بعد خیلی اروم گفتم منخوابم.. اهم اهم دیری ری 😂😂 بعد گفتم که بهتره از فرصت استفاده کنم رفتم عقب تمرکز کردم رو عوا شناور شدم گفتم من خوابم انگار همه با تعجب اما بیشتر ترسیده خونسرد. نگام میکردن تا عصبی بعد یه رعد و برق زدم به همه و پودرشون کردم اما همه بعد یه اژدهای قرمز خفن اوردم و ادامه ....
انگار دوستامم صدامو شنیده بودن بعد انگار کوکی خشکش زده بودو تو فکر بود بعد صداشم انگار تز یه جای دیگه میومد رفتم بالا دیدم که روشون رو کردن اونور نشستن اما من همون لحظه زورمو زدم و فهمیدم که اگه بخوام تز خواب بیدار میشم و با استفاده از خواب های قبلیم فهمیدم که اگه یه جا با دو یا سه نفر یا کمتر یا شایدم کلا تنها میفهمی مه خوابی اخری رسید بازم هست اما دیگه بسه 😂😅
یه بارم رفته بودیم یه پاساژ که شهر بازیم داره با دوستام رفته بودیم کوکی رو دادم دست چند تا پسرا که توی حیاطن بعد چرا سی بار کوکی رو گم نکنن؟ بعد من رفتم با دوستام طبقه بالا بعد گفتم کوکی نیست صداشم میومد رفتم پایین اون موقع با استفاده از خواب قبلیم فهمیدم که خوابم منظورم از خواب قبلیم پلیسو معلم اینا بود بعد رفتم پایین تازه جالبیش اینجاست که بعضی اوقات با قلاده بعضی اوقات بدون قلاده پیداش میکردم بعد گفتم صبر کن ببینم من خوابم ولی مثل اینکه دوستام که اون بالا بودن صدامو شنیدن ادامه ...
باحاله رو میزارم اخر یه بار خواب دیدم که با یه معلم اشپزی خیلی خفن معروف که زن دافی بود دست به یکی کردیم و سگم رو نجات دادیم از دست پلیسا اسم سگم کوکی هستش بعد با مامانم رفتیم فرارکنیم که با پلیسا حرف بزنیم که ولمون کنن رفتیم یه جای تاریک که ساختمون هم داشت یهو من جلو بودم متاسفانه مامانم پشتم بود 😂😭😅 یهو خواستم تو ذهنم بگم ولی نشد گفتم هی من خوابم نباید بهشون بگم اما. مامانم شنید حس کردم غیب شد برگشتم دیدم اصبیییی پشتمه داره میاد سمت رومو اونور کردم چون دست خودم بود بیدار شدم
من فکنم یک سال پیش بود خواب دیدم که رفتم تو یه ماشین با خالم و مامانم و دختر خالم ماشینم سقف نداشت بعد کفتم که عه من خوابم شما تو خواب منین گفتم میتونم خوابمو کنترل کنم بهمامانم نگاه کردم گفته این کلمه رو تکرار کن نکرد نکرد نکرد یهو گردنمو گرفت انداخت زمین اون کلمه رو تکرار کرد اومد اروم اروم تو صورتم یادم خیلی نمیاد اون کلمه چی بود مثل اینکه گفتم اونچیزه که بهم دادی رو بده یا کجاست یه همچین چیزی
عالییی