نفرت و عشق (9)

لطفا لایک کنید و کامنت بزارید تا لایک ها ۱۵ تا نشه پارت بعد رو نمیزارم 😐💔ناظر منتشر کن❤

از زبان راوی : اونا به وارد سینما شدن ولی از لین بی خبر بودن که کسی درحال تعغیب کردن اوناس ، تهیونگ : امیدوارم دوست داشته باشی فیلمو ، امیلی : من همه سبک فیلم دوست دارم ..ام..،نظرت چیه برم پفیلا بخرم هوم ، تهیونگ : میخوای من برم؟ ، امیلی : نه نیاز نیست من میرم ، امیلی داشت میرفت که پاهاش به پاهای تهیونگ گیر میکنه و داره میوفته که تهیونگ کمر اونو میگیره اونا به چشای هم زل زده بودنند و هر دو به فکر فرو رفته بودن که امیلی سریع از اون وضیعت در اومد و با خجالت رفت پفیلا خرید و اومد کنار تهیونگ نشست ، از زبان تهیونگ : نمیدونم چرا ولی زمانی که گرفتنش قلبم داشت تند تند میزد و خشکم زده بود این چه حالیه که من پیدا کردم ، از زبان امیلی : تعیونگ داشتم میوفتادم که منو گرفت قلبم داشت تند تند میزد و انگار داشت از جاش درمیومد من قرار نبود بعد هیوجین عاشق کسی بشم ولی فکنم که من ...واقعا نمیدونم باید چیکار کنم اما اگه پدرم و سوک این موضوع رو بفهنن هم منو و هم تهیونگ رو میکشن😐

از زبان راوی : امیلی و تهیونگ کنار هم نشسته بودن و انگار که داشتن فیلم نگاه میکردن ولی اصلا اینطور نبود اون دوتا تموم حواصشون به هم دیگه بود زیر چشمی همو نگاه میکردن گاهی اوغات تهیونگ محو تماشای امیلی میشد و گاهی هم امیلی محو تماشای تهیونگ میشد اما اونا خبر نداشتن که سوک پشت اونا نشسته و داره تموم حرکات و رفتار های اونا رو میبینه سوک متوجه تموم نگاه های عاشقانه امیلی یا همون آریانا به تهیونگ شد و به شدت عصبانی شده بود ، از زبان سوک : باورم نمیشه که ممکنه آریانا عاشقه اون پسره شده باشه اون نگاه هایی که آریانا به تهیونگ میکرد دقیقا همون نگاه هایی بود که آریانا به هیوجین میکرد و این به این منظوره که آریانا عاشق تهیونگ شده😧😦😢 اما من نمیزارم که آریانا تهیونگ به هم برسن همون طور که نذاشتم آریانا هیوجین بهم برین😏

سوک دیگه نتونست تحمل کنه و سریع از سینما خارج شد و بلافاصله با لی مین تماس گرفت ( مکالمه لی مین و سوک ) سوک : سلام رئیس ، لی مین : سلام سوک خوبی ؟ ، سوک : خوب نیستم اصلا ، لی مین : چرا؟؟ اتفاقی افتاده؟؟ ، سوک : بله ، لی مین : خب زود بگو ، سوک : به دستور شما درحال تعغیب آریانا و تهیونگ بودم که متوجه نگاه های عاشقانه تهیونگ به آریانا شدم ، لی مین : خب این که خوبه نقشه ما هم همین بود ، سوک : درسته قربان ولی آریانا هم عاشق تهیونگ شده من از این موضوع مطمئنم ، لی مین : چی؟؟ تو مطمئنی؟ ، سوک : صد درصد مطمئنم یادتونه اولین بار من متوجه شدم که آریانا و هیوجین عاشق هم شدن پس به من اعتماد کنید رئیس ، لی مین : اگه اینطور باشه باید آریانا رو سریعا به شرکت بر گردونم و با یک نقشه خوب کار تهیونگ رو تموم کنم

از زبان راوی : تهیونگ و امیلی از سینما اومدن بیرون و رفتن داخل کافه و اونجا ، تهیونگ : امیلی من یکچیزی میخوام بهت بگم ، امیلی : راحت باش بگو ، تهیونگ : خب راستش من از یک نفر خوشم اومده ، امیلی : چ..چیی🤐 امیلی تو ذهنش : خدای من اگه تهیونگ عاشق یک دختر شده باشه من تموم نقشه هام بهم میخوره ، تهیونگ : امیلی...امیلی...امیلیییی ، امیلی : بله بله تو فکر بودم حالا اون دختر کیه؟؟ ، تهیونگ : اون دختر اون دختر تویی😶...