دورگه (۲)

_ابله ابله.... آه چرا اینقدر دست. و پا کلفتی ام . وقتی ساعت ۵ عصر شد برای خونه رفتم آماده شدم در حالی که تو راه رو راه می رفتم از کنار اعضا رد شدم و دیدم که شوکا به طرز کیوتییییی زیر لب می خنده . از خجالت سرخ شدم و لبم گاز گرفتم .وقتی رسیدم پایین ی تاکسی گرفتم و رفتم خونه از اونجا که امروز استریک زیاد بود وایلنم رو برداشتم آهنگ (فریتیل) رو زدم خوندم ‌‌یعداز اینکه ویالن لحظه ای پایین آوردم فهمیدم زنگ در داره خودشو می‌کشه در باز کردم کلارا‌ بود اومد تو و گفت+ جیاااااا صدات بی نظیره چرا آیدا نمی شی _ می خوام اما نمیشه آخه دورگه و .+ بسهههههه باید اودیشن بدی _ اما من ... آخه+ اما ندارم فردا بلیو تو کمپانی بنگتن اودیشن بدی _ محالهههه کلارا‌ خندید و زیر لب گفت + می بینیم

دیدم که کلارا‌ دو تا بدری سوجو آورده از دستش قاپیدمو و گفتم _ نه نه خانم خوشگله شما نباید بخوری + چرا چون خودت تا حالا لب به الکل نزدی؟_ نخیرم چونکه صداتون خراب میشه بانو + اه ..... مسخره بازی در نیار دیگه فقط همین امشب_ نو بعدم هر دوتا بتری رو از پنجره پرت کردم پایین + یاااااا دیونه پولم .... _ شما که ملیاردری + بازم....._ بیا یوبوکی‌ داریم( بچه ها داخل کره به دوکبوکی می گن یوبوکی‌) + یسسسسس

فردا که وارد کمپانی شدم با مدیر بخش اودیشن رو به رو شدم (علامتش&) & به به آیدل جدید داریم _ چی؟ دست منو می‌شوند و برد داخل اتاقش و گوشیش در آورد ی وویس‌ رو پلی کرد ( هیز گو‌ وناوس‌ ...) صدای من بود در حال زدن ویالن و آهنگ & کلارا‌ زحمت کشید و ی الماسو‌ کشف کرد . _ خانم این چی ..& مدرک اثبات اینکه توی آیدل موفق می شی.

چاره ای نداشتم باید اودیشن می دادم هم خوشحال هم ناراحت و هم شوکه بودم که چشمم به ی خاین‌ افتاد _ یاااااااااااااا کلارا‌ ی بوققققققق بوققققققق+ ( در حال دویدن) تا دیروز که بهم می گفتی اونی احترامت کو و بعدم خندید منم در حالی که دنبالش گفتم می کشت .... رو صندلی نشتم و در حالی داشتم سومین آرامش بخشو می خوردم گفتم کلارا‌ آخه این چه کاری بود که کردی +تا قبل فوت آجوشی( بابام) فقط اودیشن می دادی اما وقتی قبول شدی که آجوشی فوت کرد . نمیشه فقط این بارو‌ بخاطر من اودیشن بدی .. هومممممم- آه ... باشه بابا تسلیمم