ناظر جونم چیزی نداره ردش نکن
صدای در اومد بلند شدم رفتم سمت در درو باز کردم و.... _سلام ~سلام _...... ~میتونم بیام داخل _برای اومدن توی.......... خونه خودت.... نیازی به........ اجازه نیست جونگ کوک اومد داخل اما من هنوز جلو در وایساده بودم چشمامو بستم و بهم فشار دادم و قطره اشکی از چشمام پایین اومد که یادم افتاد عکس ها رو میز و لب تاپ داره ویدیو تفریحاته منو جونگ کوک رو پخش میکنه برگشتم و دیدم جونگ کوک داره به عکس ها نگاه میکنه رفتم سمت و هم زمان که عکس هارو تند تند جمع میکردم گفتم _چی شد که اومدی اینجا ~دایون اینا چین _هی... هیچی ~بدشون _نمیخواد برای چی اومدی اینجا ~دایون بدشون دستمو عقب میکشیدم و جونگ کوک هم هی بیشتر سعی میکرد عکس هارو از دستم بگیره گه پاهامون به هم گره خورد و افتادیم زمین چشمامو باز کردم جونگ کوک افتاده بود روم و فاصله بینمون خیلی کم بود با دستاش کم خودشه بالا تر برد و کمی فاصله رو بیشتر کرد (از زبانه جونگ کوک) ازش یکم فاصله گرفتم و به چهرش نگاه کردم روزی که توی دفتره پی دی نیم دیدمش خیلی زیباتر بود اما الان چشماش احتمالا به خاطره گریه زیادی قرمز شده عکس هارو از دستش گرفتم و از روش رفتم کنار ونشستم روی زمین (از زبانه دایون) از روم رفت اون طرف منم بلند شدم و نشستم داشت عکس هامون رو نگاه میکرد یه عکس که توی زمستون با لباسه گرم گرفته بودیم رو اورد و داشت نگاهش میکرد _اینجا رفته بودیم پاریس بعده ازد.واجمون اون شب رفتیم اسکی روی یخ اما حیف که منم باید همه اینارو فراموش کنم بعد بلند شدم داشتم میرفتم توی اشپز خونه ~دایون اشکی از چشمام اومد سریع پاکش کردم و برگشتم _بله ~وسایل هام کجان _به خاطره وسایلات اومدی ~...... _از پله ها برو بالا اولین در
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
16 لایک
مثل همیشه عالیییی بود آبجی♥️✨
تا پارت بعد نگیریم آروم نمیگیگیریم!!😹✊🏻
صحیح 😂
این بار پاکش نمی کنم
عالیییبیی