جوک حیف نون

یه روز کاغذ می خوره تو سر حیف نون. حیف نون جا در جا می میره! کاغذ رو بر می دارن نگاه می کنند، می بینن توش نوشته: "دو تا آجر"!

زوجی بر سر یک چاه آرزو رفتند، مرد خم شد، آرزویی کرد و یک سکه به داخل چاه انداخت. زن هم تصمیم گرفت آرزویی کند ولی زیادی خم شد و ناگهان به داخل چاه پرت شد. مرد چند لحظه ای بهت زده شد بعد لبخندی زد و گفت: "این چاه واقعا کار می کنه!"

به حیف نون یه انگشت نشون می دن می گن این چندتاست؟ می گه یکی. بعد ده تا انگشت بهش نشون می دن می گن این چندتاست؟ می گه: وای! چقدر یک!

حیف نون خرش می میره، مردم می گن بریم برای شوخی بهش تسلیت بگیم. وقتی می رن حیف نون می گه: اصلا فكر نمی كردم خر من این همه فامیل داشته باشه!

حیف نون میره باشگاه بدنسازی ! مربی باشگاه به حیف نون میگه : وقتی بیایی ماه اول بدنت درد میگیره ! حیف نون میگه : قربون معرفتت ! پس من میرم از ماه دوم میام !

حیف نون داشت بچش رو میزد بهش میگن چرا میزنیش؟ میگه فردا کارنامشو میگیره منم فردا نیستم شهرستانم !

حیف نون با پژو 206 میره مسافر کشی 4 نفر رو سوار مي کنه بعدش و تو مسیر هم خيلي تند میره اولي مي گه : آقا خيلي داري تند مي ري حیف نون مي گه : تا حالا 206 داشتي ؟ طرف مي گه : نه حیف نون مي گه : پس خفه شو همين طور سرعت رو ميبره بالا و تا نفر سوم همين جواب رو مي ده چهارمين نفر مي گه آقا خيلي تند مي ري حیف نون دوباره مي گه : تا حالا 206 داشتي مسافره مي گه : آره حیف نون مي گه : پس تورو خدا بگو ترمزش کدومه ؟

به حیف نون میگن : یه موجود نام ببر حیف نون میگه : یخ میگن : یخ که موجود نیست ! حیف نون میگه : من خودم دیدم که روی یه دکه نوشته بودن یخ موجود است !

حیف نون به پسرش میگه : پسرم من میرم بیرون یه وقت به کبریت دست نزنی ها ! خطرناکه … پسر حیف نون میگه : نه بابا ! خیالت راحت ! من خودم فندک دارم !

مرسی که خوندی نظر فراموش نشه عزیزم