10 اسلاید چند گزینه ای توسط: افسون انتشار: 4 سال پیش 1,111 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام این یه داستان کاملا جدیده و از هری پاتر و جام اتش شروع میشه.چالش دوست دارید چه شیپی داشته باشیم؟ شیپ اول =رز+هری شیپ دوم=رز+سدریک شیپ سوم=رز+مالوفی
دامبلدور:پروفسور اسنیپ لطفا شب تموم دانش اموزا رو جمع کنید
اسنیپ:چه دلیلی داره پروفسور دامبلدور؟
دامبلدور:از امروز یه دانش اموز جدید بهمون اضافه میشه.میخوام امشب تکلیفش رو مشخص کنم
اسنیپ:و کجا هستن این دانش اموز جدید؟
دامبلدور:تو راه رسیدن به هاگوارتز هست.
اسنیپ:ایشون دخترن یا پسر؟
دامبلدور:اون یه دختره اسنیپ
اسنیپ:جدا دامبلدور؟
دامبلدور:اون هاگواترز و هری پاتر رو نجات میده. اون یه دختر خارق العاده ست.اسنیپ
اسنیپ:چطور یه دختر میتونه ؟
دامبلدور:اون خودش رو با والدرموت رو در رو میکنه .جون هری رو نجات میده ولی
اسنیپ:ولی چی؟
دامبلدور:اون میمیره
اسنیپ:چی میگی دامبلدور؟
در قطار
رز:وای چقدر هیجان انگیزه.مسیر واقعا قشنگ و دوست داشتنیه.
نفس ارومی کشیدم.خدایا بالاخره دارم میرسم هاگوارتز.صبح که بیدار شدم رفتم دوش گرفتم و با خونوادم غذا خوردم.خوشحالم همچین پدر و مادری دارم. اونا هیچ مخالفتی نکردن که برم هاگوارتز.
بالاخره رسیدیم.😍😍😍
داشتم وارد قلعه میشدم که دراکو اومد جلوم کراب محکم هلم داد طرف دراکو.منم محکم خوردم بهش. من سریع گفتم:معذرت میخوام اقای مالوفی
دراکو و اکیپش بهم خندیدن دراکو:حواست رو جمع کن دختر کوچولو
.سفید شدم و سریع رفتم تو.
اسنیپ:شما کی هستید خانم محترم؟
رز:سلام پروفسور اسنیپ من رز هستم.دانش اموز جدید.
اسنیپ:بله .پروفسور دامبلدور بهم گفته بودن.دنبالم بیا.
رز:چشم اقا.
اسنیپ:خوب از هاگواترز چی میدونی؟
رز:شروع کردم براش توضیح بدم.
اسنیپ:واقعا عالی بود.تحت تاثیر قرار گرفتم
رز:ممنون اقا.
اسنیپ در اتاق دامبلدور رو میزنه.
دامبلدور :بیا تو اسنیپ
اسنیپ:شاگرد جدید رو اوردم دامبلدور
دامبلدور:خوش اومدی خانم جوان منتظرت بودیم.
رز:سلام پروفسور دامبلدور
دامبلدور:خب خانم جوان اسمتون چیه؟
رز:رز هستم پروفسور
پروفسور:از اشنایی باهاتون خوشحالم دوشیزه جوان.
اسنیپ:ایشون اشنایی خوبی با مدرسه مون دارن
دامبلدور:فوق العادست.
اسنیپ:در مورد قوانین مدرسه اطلاعاتی داری خانم جوان؟
رز:بله اقا.
رز:شروع کردم قوانین مدرسه رو بگم.
دامبلدور:احسنت خانم .ولی من یه سوال ازت دارم.
رز:بفرمایید پروفسور
دامبلدور:چطوری این همه اطلاعات از مدرسه ایی داری که هنوز یک ساعتم نشده اومدی؟
رز:خوب پروفسور من از وقتی نامه به دستم رسید شروع کردم تحقیق کنم و اطلاعات زیادی درباره اینجا به دست اوردم.
دامبلدور:این عالیه.اتش اشتیاق و عطتشت به علم رو حفظ کن.
رز :چشم اقا.
پروفسور مگ کونگال وارد میشه
پروفسور مگ کونگال:ایشون کی هستن؟
رز:سلام پروفسور من رز هستم دانش اموز جدید این مدرسه.
مک کونگال:خوشحالم که می بینمت
دامبلدور:مگ کونگال کاری داشتی؟
مگ کونگال:اره .دامبلدور بچه ها جمع شدن تو سالن پذیرایی .باهاشون کاری داشتی؟
دامبلدور:اوه خوب شد گفتی.باید بریم اما بزار کلاه گروه بندی رو هم بردارم.
یه نکته عکس این جا انیمه ایی هست شما این رو واقعی فرض بگیرید.از نظر ظاهری رز همین شکلیه
دامبلدور:امروز یه دانش اموز جدید بهمون اضافه شده.خانم رز.لطفا تشریف بیارید اینجا.
رز:دامبلدور کلاه رو گذاشت رو سرم.
کلاه:خیلی عجیبه نمی تونم تصمیمی بگیرم.خودش باید گروهش رو انتخاب کنه.
اسنیپ:ولی این اتفاق سابقه نداشته
دامبلدور:اسنیپ کلاه هیچوقت اشتباه نمیکنه. خانم رز خودتون کدوم گروه رو انتخاب میکنید؟
رز:راستش تصمیم گیری برای منم سخته😅
اسنیپ:زود انتخاب کنید خانم رز.
رز زیر لب به کلاه میگه :خب گریفندور چطوره؟
کلاه:اما اسلیترین برات بهتره.
رز:ولی
کلاه:تو دختر قدرتمند و خوب و عاقلی هستی رز.اسلیترین به دختری مثل تو نیاز داره.
کلاه :اسلیترین بیشتر از همه به این دختر جوان نیاز داره.میدونم فک می کنید اشتباه کردم اما به موقعش همه ارزو میکنن به اسلیتیرین برن.
با مشخص شدن گروه رز اسنیپ لبخند میزنه
رز:ناچار کلاه رو از رو سرم برداشتم.داشتم بغضمو میخوردم.امیدوار بودم به گریفندور برم.اما نشد.اخه اون کلاه مسخره برای چی منو برد تو اسلیترین؟بغضمو تو دلم هضم کردم. با اعتماد به نفس و قدرت رفتم پیش هم گروهیام بشینم
دامبلدور:حالتون خوبه خانم رز؟رز:بله اقا
اسنیپ لبخند زد.
هری:اولین باره می بینم اسنیپ هم میخنده
هرمیون :اره همینطوره هری
دامبلدور:پروفسور اسنیپ انگار خیلی خوشحالی مگه نه؟
اسنیپ:البته.یه شاگرد جدید و تازه کار خیلی میتونه به اسلیترین کمک کنه.همین طور به مالوفی.اون دختر محشریه.
دامبلدور:همین طوره اسنیپ
اسنیپ:خوشحالم که این شاگرد جدید به اسلیترین پیوست
رز:رفتم پیش هم گروهیام.با خونسردی لبخندی زدم و گفتم خیلی خوشحالم که به این گروه اومدم.
دراکو:خوش اومدی دختر کوچولو .
رز:اون و بقیه ی اسلیترینی ها شروع کردن بخندن
به زور توستم شام رو تحمل کنم.بعد از اتمام مراسم بی اختیار دوییدم طرف خوابگاه دخترا.داشتم گریه می کردم اما بی صدا.سعی کردم با درس خوندن ذهنم رو اروم کنم.1 ساعت بعد از خوابگاه اومدم بیرون.به هری برخوردم.
هری:سلام رز
رز:سلام هری
هری:داشتی گریه میکردی؟
رز:نه.
هری:مشخصه رز.تو اصلا دوروغ گوی ماهری نیستی
رز:هری بهم نزدیک شد
هری:میدونم به این گروه تعلق نداری
رز:شروع کردم عقب عقب برم.هری هم میومد جلو.اروم منو بوسید و گفت با دامبلدور حرف میزنه ببینه میتونه منو ببره تو گریفندور یا نه.
در همین حال دراکو رسید
دراکو با حرص(چون دید هری رز رو بوسید):اسلیترین چه مشکلی داره که تا این حد ازش متنفری رز؟
رز:من متنفر نیستم فقط توی گروه بندی حتما یه اشتباهی شده
دراکو اومد طرفم و گفت:هیچ اشتباهی نشده رز.
هری:راحتش بزار مالفوی
دراکو :تو راحتش بزار پاتر.
رز:من میرم به درسام برسم
دراکو:تو هیچ جایی نمیری دختر کوچولو
رز:دراکو منو چسبوند به دیوار
رز:ولم کن دراکو
دراکو:تو چشماش عصبانیت خاصی میدیدم.مثل یه شیر گیر افتاده شده بود.ولش کردم.یکم بهم زل زد.تا اومدم محو چشمای ابی بزرگش بشم اونا رو ازم گرفت و رفت.خدایا این عشق چه دردیه.
رز :با برگشت به خوابگاه گریم گرفت.چرا من باید اسلیترینی باشم اخه چرا؟
در حالی که گریه میکردم از خوابگاه اومدم بیرون.رفتم تو سالن و به پنجره خیره شدم و اشک ریختم البته بی صدا
دراکو اومد جلو و گفت:حالت خوبه دختر کوچولو؟
رز:من خوبم دراکو
دراکو:چرا گریه میکنی؟
رز:چیزی نیست دراکو
دراکو:چرا داری گریه میکنی؟با گریه ی تو قلب من پاره پاره میشه.
رز:سریع اشکامو پاک کردم و به دراکو زل زدم.
دراکو:حالا بخند
رز:خندیدم و یهو دراکو رو بغل کردم و دراکو شروع کرد نوازشم کنه.چقدر کنار دراکو ارامش داشتم.
دراکو:خیلی از خوابگاه دور شدی ممکنه پروفسور امتیاز کم کنه
در همین حال پروفسور اسنیپ میاد جلو
رز:از ترس رفتم پشت سر دراکو و دستاشو گرفتم.
اسنیپ:اینجا چه خبره دراکو؟
دراکو:هیچی قربان .الان بر می گردم خوابگاه
بعد از رفتن اسنیپ
دراکو:برگشتم و دیدم رز پشت سرم قایم شده بوده و دستامو گرفته بوده.دیدم هنوز داره میلرزه.اون موقع به اوج لطافت رز پی بردم.
رز سریع دستاشو کشید بیرون و گفت:ببخشید دراکو نفهمیدم دارم چیکار میکنم
دراکو:دستشو گرفتم و بوسیدم و گفتم:مهم نیست رز.کراب و گویل دوشیزه رز رو ببرین خوابگاه دخترا و برگردین
رز :قبل از رفتن گفتم:شب به خیر دراکو بابت همه چی ممنون
دراکو :من با لکنت گفتم خ خواهش میکنم بانو رز
یهو رز خندید.گفتم :پرنسس صبر کن
رز وایساد چرخید و گفت:بله دراکو؟
دراکو:وقتی میخندی زیباتری .
دراکو:اونو بوسیدم.باورم نمیشه
رز:میخوای باهم حرف بزنیم؟
دراکو:چرا که نه؟
رز:با هم حرف زدیم .یهو دیدیم خورشید داره طلوع میکنه.سرمون رو روشونه هم گذاشتیم و عاشقانه طلوع رو نگاه کردیم.
رز:من باید برم اماده شم دراکو
دراکو:باشه عزیزم
دراکو:وقتی رفتم تو کلاس رز رو دیدم.
گفتم:بانو رز؟
رز برگشت و نگام کرد.با یه لبخند زیبا دلمو نرم کردگفتم:خیلی خوشگل شدی
رز:ممنون مالوفی
دراکو:بعد از کلاسا بریم بیرون؟فقط من و تو؟
رز:باشه دراکو.
دراکو:رفتم جلو دستشو گرفتم و بوسیدم.یهو سرو کله ی جرج و فرد پیدا شد و ما رو دیدن و از ما عکس گرفتن.
جرج :وای نگاه کن. دراکو مالوفی عاشق شده.اونم عاشق کی؟شاگرد ممتاز مدرسه
فرد:واقعا جالبه.
دراکو:خفه شید ویزلی ها
جرج و فرد فرار کردند.طولی نکشید که عکس پخش شد.عکسی که دراکو در حال بوسیدن دست من بود.
سدریک که طاقتش طاق شده بود یقه ی دراکو رو گرفت.
سدریک و هری:از رز فاصله بگیر مالوفی.
اسنیپ:اینجا چه خبره؟
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
11 لایک
واقعاااااااااااااااااااا عالییییییییییییییییییییییییییییییییی حتما پارت های بعدی رو هم بزار میسی
مای گاد خدا بده شانس ... سدریک،دراکو،هری یعنی همشون عاشق رز شدن ناموسا عجب شانسی داره.
داستانت فوق العاده بود مرسیییییییی 😻 اجی میشی❤️😻❤️😻❤️😻❤️😻
عزیزم داستانت خوبه ها اما خیلی بی مقدمه بود مثلا هیچی نشده یه روزه که هری و رز باهم آشنا شدن هری رز رو بوسید یا اینکه چطوری شد دراکو و رز عاشق هم شدن و اینکه دراکو مالفوی نه دراکو مالوفی
ممنونم از انتقادت عزیزم چشم پارت بعدی خیلی بهتر میشه😍😍😍
راستی داستان بانوی عاشق رو هم بخونین مال غول کش ها هست
ادز بعضی جاهاش خوشم نیومد ولی خب ادامه بده ببینیم چی میشه
چشم تلاش میکنم تو پارت های بعدی بیشتر نظرتون رو جلب کنم
شیپ رز و دراکو عالی میشه
ممنونم از نظرت
فقط عزیزم اصلا نمی خ ام ناراحتت کنم ولی اون مالوفی نیس 😐
اسمش مالفوی هستش انگلیسیش هم میشهMalfoy😀😀😀😀
اهان .ممنون متوجه شدم خیلی ممنونم😍😍😍
فقط بانو صداش نکنه خیلی چیزه به نظرم همین اسمشو صدا کنه بهتره با نو یا پرنسس نه چون خیل چیزه چطور بگم
ول مرسی عالی بود پارت بعد لطفا💖💖💖💖💖💖💖💖💖
ممنونم از نظرتون
لایک و نظر یادتون نره😊
عالی بود عالی اشکم دراومد افسون جان
پارت بعدی رو بزار لطفا عالی بود عالی برای اولین بار دراکو توی یک داستان هری پاتری عاشق شد
چشم خوشحالم که خوشتون اومده