Silam ♥️✨🫀
هری گفت :« هارلی من باید برم خیلی مواظب خودت باش . منم ب.غ.ل.ش کردم و گفتم :« نگرانم نباش داداشی برو دیرت نشه . هری که رفت . دراکو داشت بهونه میآورد که نریم . همینجوری که داشت حرف میزد یهو هلش دادم تو اون چاهه . بعدشم خودم پریدم . افتادم روش ولی سریع بلند شدم گفتم :« ببخشید . خوش بختانه اونجا هنوزم بوی گند اسکلت ماهی میداد .
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
5 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (1)