تورادررویاهایم‌ملاقات‌کردم🫂🤎

‌‌‌‌‌‌‌

‌‌‌‌‌‌‌

‌‌‌‌‌ ‌‌

سال ها پیش..قبل از اینکه خدا تصمیم بگیره دنیا را بسازه، " جونگ کوک " ، جوانی زیبا با موهای پر کلاغی ، از دور شخصی زیبا و مرموز با پوست بسیار سفید و موهای طلایی به نام " جیمین "را دید، او بلافاصله عاشقش شد، زیرا فقط می توانست ستاره ای از آتش را آنطور که بود احساس کند. یک روز سرنوشت ساز، خداوند آنها را به حضور خود فرا خواند.با جدیت به آنها اطلاع داد که دارم جهان را خلق می کنم و کارکردهای بسیار مهمی را به شما محول میکنم که مطمئنم به طور کامل از آنها پیروی می کنید.خدا تصمیم گرفت که خورشید روز را روشن کند و ماه شب را.. و به همین دلیل مجبور شوند جدا از هم زندگی کنند.غم بزرگی بر هر دو غلبه کرد وقتی فهمیدند که دیگر نمی‌توانند همدیگر را ملاقات کنند.ماه بیشتر و بیشتر غمگین میشد.علیرغم روشنایی که خداوند داده بود، احساس تنهایی می کرد. ولی خورشید همه دوستش داشتند و قهرمان شعرهای زیبا بود ، اما خوشحال نبود.خداوند وقتی آنها را به این شکل دید، آنها را صدا زد و توضیح داد: تو ای جیمین، شب های سرد و گرم را روشن می کنی، عاش-قان را مجذوب خود می کنی و مکرراً قهرمان شعرهای زیبا خواهی بود.زیرا شما مهمترین ستاره خواهید بود، در طول روز زمین را روشن می کنید، به انسان گرما می دهید و باعث شادی بیشتر مردم می شوید.ماه غمگین ترین شد، و به شدت گریست. خورشید دید ماه چقدر غمگینه باید بهش قدرت می داد.با این حال، آنقدر نگران بود که تصمیم گرفت از خدا چیزی بخواهد: خدایا، به ماه کمک کن، شکننده ست، تنهایی را تحمل نمی کند. جیمین هر زمان که خیلی غمگینه به ستاره ها خیره میشه و هر کاری برای آرامش جونگ کوک انجام می دهد.امروز هر دو اینگونه زندگی می کنند. خورشید جدا شده وانمود می کند که خوشحال است و ماه نمی تواند غم خود را پنهان کند.خورشید از غم و اندوه او می سوزد و او در تاریکی اندوه خود زندگی می کند.می گویند دستور خداوند این بود که ماه همیشه کامل و نورانی باشد، اما موفق نشد. جیمین و جونگ کوک ، به راه خود ادامه میدهند.تنها اما قوی ، همراه با ستاره ها اما ضعیف. خدا تصمیم گرفت که هیچ عشقی در این جهان غیرممکن نباشد، حتی عشق ماه و خورشید.در آن لحظه بود که او کسوف را خلق کرد.امروز جیمین و جونگ کوک منتظر آن لحظه هستند،ن لحظاتی که اعطا شد و برای اتفاق افتادن آن هزینه زیادی داشت. و برایش می‌جنگیدند. به آسمان نگاه می کنی، از این به بعد و می بینی که خورشید ماه را می پوشاند، به این دلیل است که خورشید روی آن نهفته است و آنها شروع به دوست داشتن یکدیگر کردند این عش-قی است که به آن لقب "کسوف" داده شد.🫂🌙🥂