7 اسلاید صحیح/غلط توسط: Aytak انتشار: 2 سال پیش 469 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام سلام آیتک اثمد با پارت جدید💜💪🏻
پ: آقای پارک بنظرم شما امشب اینجا بمونین
م: اره شاید از اینجا بیرون برین دوباره حمله کنن بهتون
&نمیدونم، جونگکوک بمونیم؟
+به من فرقی نداره
&پس امشب رو بهتون زحمت میدیم
پ: خیلی خوبه
م: ا/ت اتاق مهمون رو به آقایون نشون بده
_باشه
_جی کی و آقای پارک رو بردم اتاق های مهمون رو نشون دادم آقای پارک رفت به اون اتاقی که تقریبا آخرای عمارت بود به خاطر ویوش برداشت اونجا رو جونگکوک هم اونی که درست کنار اتاق من بود رو برداشت ما هر کدوم رفتیم به اتاقامون و یه لباس راحتی پوشیدیم (استایلم)
همینکه موهامو باز میکردم در اتاقم زد
_بیایین
+ا/ت
_عا جونگکوک تویی بیا
+مزاحم که نشدم؟
_نه نه
+میخوای یکم حرف بزنیم؟
_آره واسه منم خوب میشه بیا بریم پشت بوم اونجا بهترین جا واسه حرف زدنه
+باشه
_از دستش گرفتم و باهم از پله ها بالا رفایم و تو پشت بوم رو یه کاناپه نشستیم
_امروز روز سختی بود
+اره، راستی ازت تشکر میکنم واسه اینکه نجاتم دادی
_این چیزی نبود که تشکر بخواد من اینو انجام دادم چون دوستت دارم
+آروم تو بغلم گرفتمش و یه بوسه ای روی سرش گذاشتم کمی بعد متوجه این شدم که خوابیده واسه همین براید استایل بغلم گرفتمش و بردم تو اتاقش رو تختش گذاشتم خودمم رفتم اتاقم و گرفتم خوابیدم
صبح)
_صبح زود از خواب پاشدم هنوز کسی بیدار نشده بود یه دوشی گرفتم و بیرون اومدم ساعت تازه شش صبح شده بود رفتم حیاط که دیدم کوکی داره ورزش میکنه
_جی کی(اومد پیشم)
+صبح بخیر پرنسس
_صبح تو هم بخیر شاهزاده ی من
+مرسی
_امروز مجبورین برین؟
+یه خنده ریزی کردم. میخوای بمونیم
_آره میخوام همش تو اتاق بغلیم باشی
+یه نظر بهتری دارم
_بگو
+توی یه اتاق باشیم
_یاااااا دیگه زیاده روی نکن برو ورزشتو بکن
+اوف باشه دیگه حوصلشم ندارم میرم تو لباسای خودمو بپوشم که کم کم دیگه بریم
_جررر باشه بیا باهم بریم منم موهامو میرم خشک کنم
+باشه
_رفتیم بالا و هر کدوم به کارهای خودمون رسیدیم بعد نیم ساعت که ساعت 7صبح شده بود همگی صبحانمون رو خوردیم
&خیلی ممنونم از لطفی که کردین ایشالاه یه روز تو عمارت پارک جبران میکنیم
پ: این چه حرفیه وظیفه بود
&و اینکه ایشالله سه روز بعد این جریانه جشن تو عمارتم که اون مرده رو پیدا کردیم برای عمر خیر تشریف میاریم
_یهو تو جام خشکیدم و چشمام افتاد به جونگکوک که اونم داشت با چشمای هات و خوشفرمش نگام میکرد و به لبخند ریزی بهم زد
م: بله حتما منتظرتون میمونیم
_بعد یه خداحافظی تو پزیرایی جمع شدیم
پ: ا/ت دخترم میدونم شکه شدی
م: آقای جئون خواستگارت هستن
پ: تو نظرت راجبشون چیه؟
_از اینکه با فردی مثل آقای جئون باشم افتخار میکنم
م: خیلی خوبه
_بعد از مامان و بابام خداحافظی کردم و رفتم به یکی از پارک های مورد علاقم و به رز زنگ زدم
@الو
_سلام رز خوبی؟
@سلااااام ا/ت خوبی دختر؟ مرسی سلامت باشی چخبر؟ جشنتون خوب گذشت؟
_کلی اتفاق افتاد که باید برات بگم
@خب شروع کن
_اول اینکه جونگکوک عاشقمه و بهم اعتراف کرد و بعدش بود که من بیهوش شدم
@عرررررررر(کلی جیغ میزنه)
_بعدشم که تو رفتی من احساس کردم خوابم داره واقعی میشه و به جونگکوک گفتم اونم گفت که حالا اگه همچین چیزی واقعی باشه من پیشتم از دستم گرفت تا بریم تو جمعی از مردم تا یه دیدی بزنیم که وقتی دستمو گرفت برخلاف همیشه یه حس عجیبی تو خودت بود انگار داشتم از سر تا پا گرم میشدم وایسادم و بهش گفتم که دوستش دارم این شد که رل زدیم ولی اصل ماجرا اینجا بود که ما رفتیم تو جمع من نگران بودم واسه همین رفت تا برام شربت بیاره که من کسی رو دیدم که درحال هدف گیری بود زود رفتم جی کی رو کنار کشیدم و کل پارتی بهم ریخت شبو هم جونگکوک و داییش موندن و تصمیم گرفتیم تا سه روز دیگه همه رو تو عمارت پارک دعوت کنیم تا من ببینم اون مرد بین فامیل و کارکنا هست که حسابشو برسیم حالا صبح قبل رفتن آقای پارک گفت ایشالا دو سه روز بعد این پارتی تو عمارت پارک واسه عمر خیر تشریف میاریم که با جی کی چشم تو چشم شدم تو راست میگفتی خیلی جذایتر از اونیه که من تصور میکردم
@وای پس به خیر گذشته خداروشکر، تو خواستگاریت لباس آبی با دامن سفید بپوش خیلی دوست دارم تو اون ترکیب رنگ ببینمت
_اوف کاش اینجا بودی
@تا یه ماه دیگه برمیگردم
_چه خبره؟
@اینجا عموم واسه دخترش جشن گودبای مای بیبی گرفته خداییش واسه جدایی از پوشاک هم پارتی میگیرن
_جرررررر باشه مراقب خودت باش
@تو هم همچنین ♡واسم از همچیز خبر بده
_باشه حتما
@پس بای
_بای
_بعد قطع کردنم دیدم بابام پیام داده که ساعت یک ظهر تو شرکت باشم یعنی نیم ساعت بعد زود راه افتادم سمت شرکت که با محیطش آشنا بشم نزدیکای ساعت 7عصر با بابا خونه برگشتم (بعد سه روز)_نسبتا با محیط شرکت اشنا شدم و بابام تو این موضوع خیلی کمکم میکنه امشب باید بریم به همون مهمونی تا عصر 2 ساعت وقت دارم تا بخوابم و بقیشم واسه حاضر شدنمه گرفتم یکم خوابیدم تا اینکه مامانم بیدارم کرد و لباسم رو پوشیدممثل همیشه یا آرایش خیلی ساده کردم و قبل اونجا رفتنم به جونگکوک زنگ زدم
+الو سلام ا/ت خوبی؟
_سلام کوکی مرسی ممنون تو خوبی؟
+اره منتظر یه پرنسس کوچولوئم
_نگران نباش تا یه ساعت اینا میام فقط من نگران توعم
+چرا؟
_شاید اون مرد قبل اومدن من بیاد و کارش رو بکنه
+تو نگران من نباش من همه چیز رو ترتیب دادم
_باشه خواستم حالت رو بپرسم
+باشه میبینمت
_بای
_بعد اینکه گوشی رو قطع کردم زود رفتم پایین مامان و بابا حاضر بودن زود سوار ماشین شدیم و رفتیم سمت عمارت پارک. بعد نیم ساعت رسیدیم و ماشین رو تحویل نگهبان دادیم همینکه پیاده شدیم چند تا مرد گنده دورم اومدن که اسلحه داشتن
٪خانم کیم آقای جئون منتظرتونن لطفا با ما بیایین
_دورم یه دایره ایجاد کردن و منو سمت جی کی بردن که داشت با مهموناش گرم میگرفت آروم نزدیکش شدم
_جی کی
_اول بین حرفش با مهموناش مکث کوتاهی کرد
+ببخشید من الان بر میگردم
_با دیدن من خشکش زده بود
+ا/ت ت.. توو خیلی خوشگل شدی
_دارم از تو یادمیگیرم
+جلو رفتم و از دستش گرفتم
+تو این مدت سعی کن ازم دور نشی
_برگشت و به بادیگارد ها گفت تا برن
_تو کل مهمونی منو به عنوان همسر آیندش به همکار و دوستاش آشنا میکرد و این واسه من یه افتخار بزرگی بود
+ا/ت چشات به دوروبر باشه اگه دیدیش بهم فقط آروم نشونش بده
_باشه (گوشیه جونگکوک زنگ میزنه)
+ا/ت تو اینجا باش من یه سر باید برم پیش دایی برگردم الان میام
_باش صدای در: تق تق تق&بیا تو +جانم دایی منو صدا مرده بودی&جونگکوک پسرم خودتم خوب میدونی که الان ا/ت تنها کسیه که قابلیت اینو داره که از یه خونآشام بچه بیاره +اره ولی این چه ربطی داره&ازت میخوام امشب کار رو تموم کنی و یت وارث برای خانواده جئون که تنها بازماندشی بیاری +دایی اینو تا ا/ت نخواد من نمیتونم کاریش کنم پس شرمنده&ای پسر احمق مگه +نزاشتم حرفش رو تموم کنه و گفتم +عاشقش شدم&تو تو تو غلط کردی
+دایی بحث رو تموم کن من باید برم پیش ا/ت
&تو اگه الان کار رو تموم نکنی مطمئن باش ینفر دیگه الان پیش ا/تیه که حل کنه
+وقتی داییم اینو گفت فقط فهمیدم بدوم سمت جایی که آخرین بار از ا/ت جدا شده بودم که نبود کل سالن رو گشتم هر طرف. روگشتم ولی اثری ازش نبود تا اینکه تو طبقه سوم عمارت رفتم که یه صدایی شنیدم صدای ا/ت بود که داد میزد
_ولم کن ولم کنننن جونگکوککککک جونگکوککککک(و گریه میکنه)
☆جیکت نباید در بیاد فهمیدی
_(جیغ میزنه)
☆فکر کنم خبر نداری که کلا ما خانوادگی چی هستیم درسته خانم کوچولو؟ باید بگم ما خونآشامیم و رحمی به آدما نداریم مخصوصا اگه مثل تو خوشگل باشن
_دست و پام پسته شده بود و نمیتونستم تکون بخورم که اون مردی که نمیشناختمش دندونای تیزش رو وارد لب پایینیم کرد که کم کم از شدت دردی که داشتم چشام سیاهی میرفت
_جونگکوک (با صدایی که تقریبا اصلا در نمیومد)
+دری که ازش صدا میومد رو پیدا مردم و با دو ضربه در رو شکوندم و وقتی پسر خالم رو روی سر ا/ت دیدم روی اصلیم در اومد و بهش یه مشت محکم زدم افتاد زمین و بعد دستمو دور گردنش حلقه کردم بعد چند دقیقه بیهوش شد و رفتم روی سر ا/ت بیجونی که داشت اسمم رو صدا میزد زود دستا و پاهاشو باز کردم و بغل کردمش سرش رو روی سینم فشار داد و داشت گریه میکرد از ترس کل بدنش میلرزید و قیافش مثل گچ سفید شده بود
+نترس عشقم من پیشتم شششششش تموم شد
+ولی محکمتر بغلم کرد و گریش شدت بیشتری گرفت با دستم سرش رو ناز کردم
+حالت خوبه؟ ببینمت صورتتو نشونم بده خوبه
_جونگکوک منو ببر
+باشه عزیزم
+براید استایل بغلم گرفتمش و بردم به اتاق خواب خودم روی کابینت کنار دستشویی گذاشتمش
+حالت بهتره
_به نشانه ی تایید سرم رو تکون دادم که اشکامو پاک کرد و رو پیشونیم بوسه ای گذاشت
+من معذرت میخوام نباید تنهات میزاشتم همش تقصیر منه
+دستمو خیس کردم و روی صورتش کشیدم تا حالش سرجا بیاد
+ا/ت باهام حرف بزن حالت خوبه؟ صدام رو میشنوی؟
_به چشماش نگاه کردم در حالی که بغضم تو گلوم بود ولی روم نمیاوردم و آروم گفتم آره خوبم
+بزار لباتو ببینم
_اروم لب پایینیمو تو دستش گرفت و به سمت بیرون خم کرد که جای دو تا دندون روی گوشت قرمز لبت مشخص شد که داشت خون میومد
_میسوزه(اروم گفتی)
+ا/ت باید تحمل کنی تا خونش رو تا حدی بیرون بیارم که قطع بشه
_یکم جا خوردم و عقب رفتم چون ازش میترسیدم
+من بهت آسیبی نمیرسونم هیچ وقت. بهم اعتماد کن و نفس عمیقی بکش
_سری تکون دادم که احساس کردم هرچی انرژی داشتم از دست دادم و درد غیر قابل توصیفی تو لبم داشتم که بعد چند لحظه سرم گیج رفت و دو تا زدم رو شونه کوک تا متوجه شد حالم داره بد میشه و ازم جدا شد
+یه لحظه حول شدم و ا/ت که نیمه بیهوش بود رو تو بغلم گرفتم و روی مبل گذاشتم رفتم کمی براش آبمیوه سرد آوردم
+ا/ت بیا بخور
_با دستم کنارش زدم
+یاااااا نمیشه باید بخوری اگه نخوری حالت بدترم میشه، لیوان رو نزدیک دهنش کردم و کم کم کمک کردم تا بخوره
+واسه ا/ت یه دست از لباسام که کوچیکترین بود رو گذاشتم رو تخت تا بعد رفتن من بپوشه
+ا/ت من میزم همه رو راه بندازم برن تو هم لباسات رو عوض کن
_نگران بهش نگاه کردم
+جلو در بادیگارد هست نگران نباش کسی نمیتونه کاریت داشته باشه
_خیالم راحت شد و تکیه دادم
+از اتاق زدم بیرون و اول کار اون پسر خاله عوضیمو حل کردم و بعد هم رفتم سمت مهمونا و همگی راه افتادن و رفتن بعد رفتم سراغ داییم
+شان تو نمیتونی به زن من دست دراز کنی اون بزا منه
&میبینم طرفشم میگیری
+امروز روز آخر زندگیته بعد 600سال باید به یه دنیای دیگه سفر کنی
+تنفگی که تو دستم بود رو به سمتش گرفتم و شلیک کردم و رفتم بالا تو اتاقم و دیدم ا/ت لباسا رو پوشیده و رو تخت دراز کشده و داره به سقف نگاه میکنه
_با صدای در از جام بلند شدم که با دیدن کوک نفس آرومی کشیدم و دوییدم بغلش کردم جوری که نمیخواستم ازش جدا بشم
+باهم دراز کشیدیم و بغلش کردم
_کوک
+جانم
_خیلی ممنونم ازت
+آروم سرش رو نوازش کردم و بوسه گذاشتم روی لپاش تا اینکه خوابش برد و منم در این حالی که داشتم خوابیدم
سلام گایز خوبین؟
بل پارت جدید رو گذاشتم واستون♡
ناظر فداتشم رد نکن، ممد شخصی نکن💜
خب ما کلاسامون شروع شد متاسفانه و بعد 15روز که میشه 15شهریور تا اول مهر استزاحت داریم تو این میون اگه امتحان نداشتم مینویسم و میزارم واستون ♡
راستی پارت قبلی نظراتش خیلی کم بود واسه همین شرط هم میزارم
شرط پارت بعد: 15لایک *7فالو *28کامنت متنی♡
بای🥺💜
7 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
26 لایک
عالی بود پارت بعدی
دختر چوچولو؟🗿😂باز منو کاشتی رفتی،تنها گذاشتی رفتی دروغ نگم بجز من یکی دیگه داشتی رفتی
وای جررررر عالی بود
راستی دختر کوچولو خوبی؟ 😂😂😂😂
یادم ننداز الی😑قراره تو مدرسه جرش بدم بفهمه که دیگه نباید اسکلم کنه😑
اوووو
دلم به حال بدبخت سوخت😔😂🗿
😑
اسکلیت را با ما یاد بگیرید🗿😂
😂😂👍
اناهیتااااااااااااااان😑
حوصلم رفت کووووووه:|
🤣🤣🤣🤣
چطوری دختر کوچولو؟
مرسی💜🥺
میشناسمت؟
یاا نه
دختر کوچولو با خودش چه فکری کرده؟
پارت بعدی رو زود تر بزاررررر🥲
چشم حتما آجویلیم💜🥺
ولی شرایطش خیلی سخته 🗿💔
جرررر😂اینو که گفتم کمه بابا
تا شب میرسونن
عااااالییییی بودددددددد
فدوتم♡♡♡♡
افرین، سازنده فالوت کردم بفالو پیلیز😐🤝
مرس😐
چش😐